|
- اندازه متن: + -
| کد خبر: 1555 | صفحه نخست » گفتگو | دوشنبه، 20 شهریور 1391 - 22:35 |
|
|
آسیبشناسی رسانههای مجازی و ماهوارهای |
|
مریم احمدی - رسانههای تصویری علاوه بر تأثیرگذاری قدرت کمتری در تغییر واقعیتها دارند؛ چراکه برای بیان حرفی خلاف واقع، باید با تصاویر، آن حرف را به اثبات رسانند. |
|
آسیبشناسی رسانههای مجازی و ماهوارهای
رسانه ملی قویتر شود کسی سراغ ماهواره نمیرود
جهان امروز، جهان ارتباطات است و وسایل ارتباط مجازی، روابط انسانها را تحت تأثیر خود قرار میدهند. در این میان صحبت از این است که آیا وسایل ارتباط جمعی بصری تأثیر بیشتری بر مخاطبان دارند یا خیر؟ این درحالی است که برخی از پژوهشگران معتقدند رسانههای تصویری علاوه بر تأثیرگذاری قدرت کمتری در تغییر واقعیتها دارند؛ چراکه برای بیان حرفی خلاف واقع، باید با تصاویر، آن حرف را به اثبات رسانند.
هرچند میتوان تصاویر جعلی خلق کرد اما مخاطب عصر حاضر، تا حدود بسیاری قدرت تشخیص این تصاویر را دارد. البته پژوهشها ثابت کردهاند مجموعهها و فیلمهایی که از ماهواره یا تلویزیون به نمایش گذاشته میشوند تنها در طولانی مدت میتواند تغییراتی بر رفتار یا اندیشه مخاطب ایجاد کند.
دکتر امید مسعودی مدرک کارشناسی جامعه شناسی (پژوهشگری) را از دانشگاه تهران در سال ۱۳۶۴ دریافت کرد. او از مقطع کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در ۱۳۷۷فارغالتحصیل شد و دکترای تخصصی علوم ارتباطات PH.D دانشگاه علامه طباطبایی را در سال۱۳۸۴ دریافت کرد. دکترمسعودی عضوهیئت علمی دانشگاه سوره، استاد دانشگاه تهران و علامه است. او مدیرکل روابط عمومی وزارت کار است و در کنار آن سردبیری چندین نشریه، عضو شورای سردبیری روزنامه ابرار، بنیانگذار، مدیر اجرایی و سردبیر فصلنامه حضور مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، سردبیر و مدیرمسئول کتاب سال ایران- روزنامه ایران، سرپرست دانشکده علوم ارتباطات سوره، بنیانگذار و سردبیر مجله آزادگان - ستاد رسیدگی به امور آزادگان و. . . را در سابقه کاری خود دارد.
از تألیفات مسعودی میتوان به کتابهای مبانی نگارش رسانه و خلاصه نویسی برای رسانه اشاره کرد. همچنین مقالات مسائل اساسی در روند تغییر نظام آموزشی کشور، شناخت عوامل مؤثر در تدریس و یادگیری، بررسی کارکرد انقلاب فرهنگی در دانشگاهها از دیدگاه دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی، بررسی مشکلات دانشجویان ساکن در کوی دانشگاه تهران، ساختار مطالب در روزنامههای تهران، بررسی مطالب روزنامههای ایران، اخبار، اطلاعات و کیهان، بررسی میزان رضایتمندی شغلی زنان روزنامهنگار ایران، بررسی ضرورتهای ایجاد خبرگزاری نیروهای مسلح از دیدگاه مخاطبها و ارائه پیشنهاد لازم و. . . برخی از عناوین پژوهشهای تحقیقی مسعودی محسوب میشوند.
همان طور که میدانید وسایل ارتباط جمعی سبب شکلگیری دهکده جهانی شده است. به نظر شما استفاده از این وسایل، افزایش ارتباط انسانی میان افراد را به دنبال داشته یا موجبات گسست آنها را فراهم کرده است؟
در زمانه ما یعنی از حدود ۲۰ سال گذشته ترکیبی میان کامپیوتر، ماهواره و تلفن به وجود آمد. ترکیب این سه تکنولوژی سبب شد تا افراد بتوانند در هر نقطه از دنیا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. اما تفاوت این ارتباط با دیگر ارتباطها در این است که صدا، تصویر و متن به طور همزمان با هم تلفیق میشوند. فواید چنین ارتباطی این است که دو فرد که در فاصله بسیار دور از طریق اینترنت ارتباط برقرار میکنند بسیار به هم نزدیک شده و گویی در دو اتاق مجاور هستند. به نظرم شکل ارتباطات تغییر کرده و افزایش دقت، سرعت و کیفیت از ویژگیهای ارتباطهای مجازی در سالهای اخیر است.
البته این نوع ارتباطها آسیبهایی نیز به دنبال دارد. به عنوان مثال دسترسی کودکان بدون مانع به این فضاها میتواند آسیبهایی را برای آنها به همراه داشته باشد و در نهایت گسست خانواده و ارتباطهای صحیح انسانی را به دنبال خواهد داشت.
ارتباطهای مجازی به طور طبیعی ارتباطهای رو در رو را کاهش میدهند این در حالی است که ارتباطهای چهره به چهره صداقت و کیفیت مناسب تری دارند. در این نوع ارتباط در لحظه با توجه به نگاه، رفتار و حرکات طرف مقابل میتوان تشخیص داد که حرفهای او برگرفته از صداقت است یا خیر. یا با این فرد که در ظاهر نشان میدهد به اصطلاح خجالتی، مغرور، درونگرا و. . . است به چه شیوهای ارتباط برقرار کنید. اما در فضای مجازی چنین فرصتی به افراد داده نمیشود. بنابراین انسانها نمیتوانند با شناخت درست وارد یک ارتباط شوند و میتوانند خود را خلاف آنچه هستند نشان دهند. شاید بتوان چت ویدئویی کرد اما باز هم نمیتوان به طور دقیق حرکات غیرکلامی مخاطب را دریافت و به آن پاسخ داد. بنابراین ارتباطهای حضوری افراد در فضای واقعی بهترین نوع ارتباط است و هر قدر این ارتباطها کمتر شود روابط انسانی خدشهدار میشود و میان ارتباطها پارازیت میافتد. در کل ارتباطهای حضوری و فیزیکی توان بالاتری دارند.
نظریههایی مبنی بر اینکه افراد خود را پشت این وسایل مانند فیسبوک پنهان کردهاند و در واقع انسانها در درون خود دچار نوعی انزوا هستند، وجود دارد. شما چه نظری در این باره دارید؟
شبکههای اجتماعی در عالم واقع از سالهای بسیار دور وجود داشتهاند. شاید اولین کسی که در میان صاحبنظران جامعهشناسی به این موضوع اشاره کرده امیل دورکیم باشد. دورکیم معتقد است زمانی که انسانها در شبکه اجتماعی قرار میگیرند صاحب شرایط بهتری میشوند. به طورمثال صندوقهای تعاون و انجمنهای خیریه جزو ابتداییترین شبکههای اجتماعی هستند اما ارتباط در شبکههای مجازی شکل دیگری پیدا میکند و افراد میتوانند دوستان همفکر خود را گزینش کنند.
به طورمثال اگر یک دانشجو به دنبال مطالب علمی است میتواند دوستانی را در همه جای دنیا به دست آورد و در این زمینه فعالیت داشته باشد. از سوی دیگر افرادی وجود دارند که دچار ناهنجاریهای اجتماعی هستند و حضور آنها در فضای مجازی میتواند آسیبهایی را برای دیگران به دنبال داشته باشد. گروهی از سازمانها نیز از این فضا برای تبلیغات استفاده میکنند.
این فضا با تمام فوایدش دارای هویتی جعلی است یعنی افراد میتوانند با هویتی متفاوت از آنچه هستند حضور و فعالیت داشته باشند. به طورمثال یک مرد خود را زن جلوه دهد یا به دروغ هنرمند، پزشک و. . . معرفی کند. صاحبان شبکههایی مانند فیسبوک به دنبال آموزش افراد هستند و میگویند بهتر است با هویت واقعی خود در این فضا حضور پیدا کنید. اما مشکلی وجود دارد و اینکه افراد در این فضا با وجود آنکه ممکن است با بسیاری از افراد ارتباط برقرار نکنند امنیت ندارند. زیرا گاهی یک نفر عکسی را برای یک سری از دوستان نزدیکش به نمایش میگذارد اما دوستان او میتوانند عکس را اشتراک گذاشته و در نهایت افراد دیگر یا غریبهها نیز عکس را ببینند و در ادامه افراد دیگری باز فرصت اشتراک گذاری پیدا خواهند کرد.
این شبکههای اجتماعی انسان را دچار انزوا خواهد کرد؟
نظریههای متعددی وجود دارد. گاهی انسان با تکرار بیش از اندازه دچار اعتیاد شده و در نتیجه به انزوا دچار میشود و روابط بیرونیاش مشکل پیدا خواهد کرد. گاهی نیز افرادی که در مناسبات چهره به چهره موفق نبودهاند در این فضاها میتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند. به هر حال استفاده از این فضا نیاز به آموزش دارد و باید جوانان و نوجوانان را در نحوه استفاده از این شبکهها آموزش داد.
به نظر شما با توجه به اینکه وسایل ارتباط جمعی به روابط مجازی دامن زده، آیا میتوان گفت روابط چهره به چهره انسانها را خدشهدار کرده است؟
در ایران هنوز شبکههای مجازی آنقدر گسترش نداشته که به روابط چهره به چهره آسیب برسانند البته میتوانند نهاد خانواده و آموزش و پرورش را با مشکل رو به رو کنند. اصولاً در جوامعی که هویت دینی وجود دارد اینگونه آسیبها کمتر خواهد بود. این درحالی است که هویت ایرانی در کنار عقاید مذهبی مانع از پیشبرد بسیاری از رفتارهای غیراخلاقی در فضاهای مجازی خواهد شد. حضور فناوریها در ایران ابتدا با وسایل مدرن جنگی همراه بود و آشنایی ما با این عناصر به زمان محمدشاه قاجار و جنگ چالدران مربوط میشود. البته در مرحله اول ورود فناوری در ایران ما با دیده تردید به آنها نگریستیم اما در مرحله دوم به دنبال آزمون و خطا وسایل پیشرفته حرکت کردیم و در مرحله سوم آنها را پذیرفته و سعی داشتیم با فرهنگ خود عجین کنیم.
این فضای بیحد و مرز که کوهی از همه نوع اطلاعات در آن وجود دارد اگر با آموزش و شناخت همراه نباشد میتواند فرهنگ ملی و دینی ما را با مشکلات پیچیدهای مواجه کند.
اگر ممکن است به طور مشخص درباره اینکه وسایل ارتباط جمعی سبب خدشهدار شدن روابط چهره به چهره میشوند یا خیر، توضیح دهید؟
پدیدهای به اسم اعتیاد به اینترنت و فیسبوک وجود دارد. اصولاً هر امری که بیش از اندازه تکرار شود اعتیادآور خواهد بود. امر مذکور در مورد مسائل مثبتی همچون کتاب خواندن نیز صحت و سقم دارد. اینگونه آسیبها انسانها را از فضای واقعی به فضای مجازی پرت میکند و تغییر بینش و ایدئولوژی را به همراه دارد و روابط انسانی را دچار مشکل میکند؛ چراکه مجموعهای از رفتارها چگونگی رفتار انسانها را با یکدیگر تشکیل میدهند و اگر ما در یک فضا غرق شویم نمیتوانیم در شرایط مختلف رفتارهای مناسبی داشته باشیم. مثلاً در فضای فیسبوک برخی افراد یکدیگر را به اسم کوچک صدا میکنند که این مسئله به مرور میتواند شخصیت فرد را تغییر دهد. در حالی که در روابط اجتماعی ما رعایت یکسری اصول نشان از ادب است و بسیاری آن را الزامی میدانند. معتقدم زنان و دختران جوان در این فضا بسیار آسیبپذیرتر هستند بنابراین باید آموزشهای لازم را ببینند. درکل اگر افراد جامعه بتوانند به این فضا مدیریت داشته باشند به یقین فواید بسیاری برای آنها خواهد داشت و موجبات پیشرفتشان را فراهم خواهد کرد.
تأثیر و بازتاب وسایل ارتباط جمعی را در جامعه ایران چگونه بررسی میکنید؟ کارکرد این وسایل بیشتر مثبت است یا منفی؟
سؤال جالبی پرسیدید. وبلاگ نویسی را در این زمینه مثال میزنم. قبل از آنکه فضای فیسبوک وارد ایران شود، جوانان ما با فضای دیگری به نام وبلاگنویسی در دنیای مجازی آشنا بودند. زمانی که دانشجویان به ویژه دانشجویان دانشگاه شریف به سمت این فضا آمدند با سرعت بسیار در جامعه به ویژه در بین دانشجویان رشد کرد و افراد بسیاری به این فضا روی آوردند تا جایی که کشور ما تا حد کشور اول در وبلاگ نویسی جلو رفت. البته این امر دلایل متعددی مانند عدم نیاز به دریافت مجوز، پرداخت هزینه و امکان نوشتن به زبان فارسی داشت. متأسفانه اولین وبلاگها چندان کیفیت مناسبی نداشتند یا مباحث تند انتقادی را مطرح میکردند یا بسیار مبتذل بودند. وبلاگ نویسی تا جایی پیش رفت که منافع ملی را نیز زیر سؤال برد البته با گذشت زمان این عطش فروکش کرد و وبلاگهای تخصصی روی کار آمدند.
تحقیقی را در دانشگاه صدا و سیما انجام دادیم و به این نتیجه رسیدیم که عموم وبلاگ نویسان وظیفهشان بیان خویشتن است. جالب است بدانیم هم اکنون ۴۰ هزار وبلاگ دینی در ایران داریم. برگزاری جشنوارههای وبلاگ نویسی، ساماندهی و حتی ایجاد فیلترینگ سبب شد تا امروز آسیب بسیار کمی در فضای وبلاگها وجود داشته باشد. در مقطعی ۱۰ هزار وبلاگ بسیجی ایجاد شد و مانند بمبی در این فضا صدا کرد. با این اتفاق افرادی که مخالف جمهوری اسلامی بودند احساس ترس و وحشت کردند؛ چراکه فضایی که برای آسیب رساندن به ما ایجاد کرده بودند مانند بومرنگی به سوی خودشان برگشت.
معتقدم باید این فضاها مدیریت شوند؛ چراکه امکان خطا در آن بسیار است. در فیسبوک نیز گرایش شبکههای اجتماعی به سمت این است تا بیشتر هویت خود را بیان کنند البته افراد در این فضا هم میتوانند با اسم مستعار ظاهر شوند. اگر فردی حرفی برای گفتن دارد باید هویت و علاقه خود را اعلام و طبق آن دوستانش را در فضای فیسبوک پیدا کند.
البته برخی افراد دچار جرائم سایبری میشوند و پلیس سایبری با آنها برخورد میکند. به یقین هر قدر این فضا قانونمندتر باشد و نظارت بیشتری بر آن شود میزان خطاها کمتر خواهد شد. شبکههای ایرانی که در این فضای مجازی راه اندازی شده بسیارمفید و مثمرثمر بودهاند؛ چراکه علاوه بر ایجاد رقابت با شبکههای خارجی امکان حضور در بیخطری را به وجود آوردهاند. زمانی ما این شبکهها را نداشتیم و از طرفی جوانان را از حضور در چنین فضایی منع میکردیم اما این مشکل دیگر حل شده است.
هم اکنون برای حفظ امنیت و هویت ملی به فضایی نیاز داریم که اینترنت ملی نام گرفته است تا در کنار اینترنت جهانی افراد بتوانند ایمیلهای خود را در شرایط امنتری ارسال کنند. به طورمثال ما اگر بخواهیم مقالههای علمی خود را برای دیگران ارسال کنیم از آنجا که این فضا تحت نظارت امریکاست آنها به راحتی به مقالات دسترسی پیدا میکنند اما ایجاد اینترنت ملی فضای امن تری را در کشور ایجاد میکند.
تحقیقات نشان میدهند که رسانههای بصری مانند ماهواره، تلویزیون و. . . سلطه بیشتری بر مخاطبان دارند با این اوصاف آیا این وسایل میتوانند واقعیتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را به گونهای دیگر ابراز کنند؟
اولین تولید برنامههای تلویزیونی به دهه ۱۹۳۰ میلادی برمیگردد. تلویزیون به عنوان یک رسانه تصویری، امتداد مستقیم آن چیزی است که میتوان آن را غلبه تصویر بر کلمه و کلام در تفکر مدرن غربی نامید. در واقع آن سیطره سبب شده است که ساحت تصویر بهنوعی مهمتر و اصلیتر از ساحت کلمه شود. کلمه با مجردات و با معانی نسبت نزدیکتری دارد و با تصویر محسوس و تصویری که معطوف به ادراک حسی است، فاصله بیشتری دارد. اگر به عالمهای تاریخی- تاریخ غرب مدرن، تاریخ غرب قرون وسطی، غرب یونانی و رومی- و عالمهای شرقی اعم از شرق منسوخ اسطورهای یا شرق اصیل دینی نگاهی بیندازیم، در هیچ یک از اینها سیطره تصویر بر معنای مجرد وجود ندارد و اولین بار در عالم غرب مدرن است که تصویر مهمتر و اصلیتر و بر معنای مجرد حاکم میشود و در واقع ساحت تفکر بشر از افق اجمال به افق تفصیل حرکت میکند.
این مسیر با ظهور نوول در غرب و تحت تأثیر آثار رابله و بعد سروانتس شروع میشود و امتداد پیدا میکند. سروانتس اثر معروفش دنکیشوت را در سال ۱۶۱۵ یا ۱۶۱۶ منتشر کرد. او مسیری را باز کرد که نهایتاً در قرن بیستم به سیطره ساحت تصویر انجامید.
به هر حال ظهور پدیدهای به نام تلویزیون در امتداد این حرکتی است که در عالم مدرن رخ داده است. میشود گفت که تلویزیون قویترین، اصلیترین و تا امروز واپسین حلقه حرکتی است که عالم غرب مدرن به سمت سیطره تصویر انجام داده است و این دقیقا با سیر تنزلی بشر مدرن متناظر است که هرچه از حقیقت معنایی خود دور شده در ساحت ناسوت فرو رفته است.
یکی از ویژگیهای تلویزیون این است که همزمان بر دو حس بینایی و شنوایی ما تکیه میکند. یعنی در واقع هم بینایی و هم شنوایی را به کار میگیرد و حتی میتوان گفت بینایی را بیشتر به کار میگیرد و یکی از نتایج آن این است که جدای از اینکه تفکر را هم میتواند تضعیف کند و میکند، تخیل را هم فوقالعاده تضعیف میکند و اساساً کارکرد ذاتی او این است.
یکی دیگر از ویژگیهای تلویزیون که سبب جذابیت آن است، این است که سرعت انتقال اخبار و بستههای اطلاعاتی را بالا میبرد. البته پرهیز دارم که بگویم اطلاعات، چون اینها اطلاعات نیستند و بیشتر وهمیات جزئی غلط هستند که ما آنها را به عنوان اطلاعات میشناسیم و از روش تکثیر و انبوهسازی برای القای مفهوم غفلتزای موردنظر استفاده میشود.
تلویزیون چون واسطه ندارد، یعنی مانند تئاتر و سینما نیست که نیاز باشد به سالن نمایش برویم و حتی مثل مطبوعات هم نیست، به همین دلیل راحتتر با مخاطب ارتباط میگیرد اما اینها همه نکات سطحی ماجراست. نکته اصلی این است که تلویزیون مذهب فرد منتشر دوران پست مدرن است، یعنی اگر تلویزیون را آنالیز و کالبدشکافی کنیم، بازتاباننده ظهوری است که بشر پستمدرن دارد. اگرچه پستمدرن امتداد مدرنیته و مرحلهای از آن است اما در مرحله پسامدرن، نوعی تفرق و تشعب و شقه شقه شدن ظهور میکند. به قول خودشان فرا روایتها از بین میروند و کمرنگ میشوند. تکثر چندین تکه و تکهتکه شدنی که در اندیشه پسامدرن رخ میدهد، مرتبط با نسبیگرایی و نوسوفسطاییگرایی این اندیشه است.
این تکثر خاص در تلویزیون و در ساختار کلاژ گونه تلویزیون به خوبی ظاهر میشود. تلویزیون یک ماهیت کلاژگونه دارد و این بیشترین تطبیق را با فرد منتشر پست مدرن پیدا میکند. فرد منتشر اگرچه ریشه در فرد انگاری لیبرالی دارد اما پدیدهای است که طرح آن به اواخر قرن ۱۹ و قرن ۲۰ برمیگردد. تلویزیون در واقع مذهب این فرد منتشر است. به همین دلیل است که فرد منتشر نمیتواند از تلویزیون دور بماند و ساعتها پیش اوست. در خانوادههای ما هم متأسفانه به دلیل غلبه این عادات، اصلاً نمیشود خلوتی را بدون تلویزیون حس و انسانی را بدون تلویزیون تصور کرد. این حضور عجیبی است که هیچ رسانهای در تاریخ بشر نداشته است. این حضور دقیقاً منطبق با اقتضائات وجودی این فرد منتشر است.
با توجه به توضیحاتی که داشتید رسانههای بصری میتوانند ساختار عرفی، فرهنگی و اجتماعی جامعه را تغییر دهند؟
باید گفت رسانهای مانند رادیو و تلویزیون بیشتر بر مخاطب تأثیرگذار هستند یا روزنامهها؟ تحقیقات نشان میدهد مطبوعات در طولانی مدت تأثیرگذار خواهند بود و افراد باید هر روز روزنامهها را بخوانند تا به مرور از اندیشه و تفکری که پشت آن نهفته تأثیر پذیرند اما این روند در تلویزیون و ماهواره به گونه دیگری است. معتقدم تلویزیون تأثیر گستردهتر و البته فرارتری دارد. یعنی تأثیر این رسانه پایدار و مستحکم نیست. تئوری با عنوان فراموشی رسانهای را در گذشته بارها مطرح کردهام. این تئوری میگوید گاهی یک خبر یا جریانی به قدری از سوی تلویزیون تکرار میشود که ذهن همه مردم به آن مشغول میشود اما به محض اینکه چند روز کنار گذاشته شود و مقوله دیگری مورد نظر مدیران تلویزیونها قرار گیرد عموم مردم آن را فراموش میکنند و به موضوع جدید میپردازند.
اگر امکان دارد با بیان مثالی در این مورد بیشتر توضیح دهید؟
یک مثال واضح در این مورد، شایعه وجود سلاحهای شیمیایی در عراق است. در واقع دلیل اصلی امریکا ایجاد این تفکر در ذهن مردم جهان و امریکا بود که صدام سلاحهایی شیمیایی تولید میکند. اما پس از ورود به این کشور و دستیابی به خواستههایشان چنان مسائل دیگر را پررنگ کردند که هیچ یک از مردم جهان دلیل حضور سربازان امریکایی به خاک عراق را به یاد نمیآورند.
این اتفاق ناخوشایند جزو کارکردهای رسانه است. در تلویزیون هم برنامههایی ساخته شده بود که اگر یک سال گذشته مسئولی قول ساخت و ساز یک بنا را طی مثلاً سه ماه داده و هم اکنون یک سال از آن زمان میگذشت، اهالی رسانه به سراغ او میرفتند و سؤال «پس چه شد؟» را مطرح میکردند.
رسانههای تصویری هم به لحاظ گستره از هزاران کلمه تاثیرگذارتر و البته گویاتر هستند. اما مطالعات نشان داده تأثیر رسانههای نوشتاری عمق و ماندگاری بیشتری دارد. هرچند فراموشی رسانهای در مورد رسانههای نوشتاری نیز معنا پیدا میکند اما میزان آن کمتر میشود.
میزان تأثیرگذاری سریالها و فیلمهایی که از ماهواره و تلویزیون به نمایش گذاشته میشوند را چطور ارزیابی میکنید؟
نکته مهمی است. برای راه اندازی هر شبکه ماهواره هزینههای بسیار سنگینی لازم است. افراد با سرمایههای محدود نمیتوانند این کار را انجام دهند. شواهد نشان میدهد شبکههایی مانند «من و تو» و «فارسی وان» با نمایش فیلمهای اجتماعی ترویج فرهنگ امریکای لاتین را مورد نظر دارند اما آنچه مشخص است تفاوت بسیار فرهنگ ما با کشورهای این منطقه است و ترویج فرهنگ آنها به داشتههای ملی، مذهبی و فرهنگی ما آسیب خواهد رساند. این درحالی است که من فرهنگ آن کشورها را منع نمیکنم شاید واقعاً چنین رفتارهایی برای آنها جزو هنجارها محسوب شوند اما به دلیل همان تفاوت فاحش فرهنگی در کشور ما به صورت رفتارهای ناهنجار بروز خواهند کرد.
سریالها و فیلمهای ماهواره میتواند بنیانهای خانواده را با اشاعه رفتارهای خاص متزلزل کند. نشان دادن رابطه یک مرد متأهل با زنی دیگر و از آن مستهجنتر رابطه یک زن متأهل با مردی دیگر بر تفکر و منش جوانان ما تأثیرگذار خواهد بود.
من سفرهایی به استانهای مرزی داشتم متأسفانه متوجه شدم که رفتار خانوادهها در این شهرها تحت تأثیر شبکههای ماهوارهای قرار گرفته و طلاق و خیانتهایی رخ داده که در نهایت قتل و آسیبهای بسیاری را به دنبال داشته است. ما وظیفه داریم خانوادههای خود را واکسینه کنیم و آموزشهای لازم را به آنها دهیم. نهادهای آموزشی و مسئولان فرهنگی بیشترین وظیفه را در این زمینه دارند. اما بخشی نیز به خلأهای ما مربوط میشود؛ چراکه جوانان به سریالهای جذاب و برنامههای تفریحی نیاز دارند و اگر برای آنها برنامههای خوبی ساخته نشود به یقین به سمت شبکههای ماهوارهای کشیده خواهند شد و ما با کم کاری این فرصت را برای سردمداران شبکههای ماهوارهای با دست خودمان فراهم کردهایم.
در حال حاضر حدود ۱۲۰ شبکه ماهوارهای به زبان فارسی برای مردم کشور ما برنامه تولید میکنند، این درحالی است که به محض نمایش دادن یک اثر قوی از رسانه ملی با جمع کثیری از استقبال کنندهها و میلیونها تماشاگر رو به رو میشویم و این امر نشان میدهد خانوادهها و جوانان به سمت فرهنگ ملی خودمان گرایش بیشتری دارند و اگر رسانه ملی ما به درستی فعالیت کند تعداد بسیاری از خانوادهها آن را به شبکههای ماهوارهای ترجیح میدهند.
لطفاً جمعبندی بر صحبتهای خود داشته باشید.
همانطور که ما ژئوپلتیک (جغرافیای سیاسی) داریم جغرافیای رسانهای یا ژئومدیا نیز داریم و از آنجا که رسانهها قدرتمند هستند و توانایی این را دارند تا خواسته خود را بر دیگران تحمیل کنند باید جایگاهشان را پذیرفته و شناخت کافی نسبت به آنها داشته باشیم تا بتوانیم در مواقع مختلف رفتارهای مناسب یا مقابلهگری در برابر آنها ارائه دهیم. ما نمیتوانیم رسانه را حذف نماییم اما میتوانیم آن را برای خودمان کنیم. ما این باور را داریم که رسانه قدرتمند است بنابراین باید در اتاقهای فکر برنامههای مدون و کاملی برای به دست آوردن آن پیریزی کنیم.
مرجع : روزنامه جوان |
|
|
اضافه نمودن به:
|
|