شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- با گذری به فضای مجازی و جستوجو در حوزه آموزش و پرورش پایگاههای اطلاعرسانی و روابط عمومی ادارات جلب توجه میکند؛ سایتهایی که اغلب کمترین کارکرد وجذابیت را ندارند و تعداد بازدیدکنندگان از این سایتها بسیار پایین است. معلمان، دانشآموزان و اولیا به عنوان مخاطبان بالقوه این رسانهها عدد چندده میلیونی را شکل میدهند که نیازهای متعدد وپرسشهای فراوانی دارند، نیازها و پرسشهایی که پاسخ آنها را نمیدانند باید از چه کسی وکجا دریافت کنند.
به جز مرکزاطلاعرسانی و روابط عمومی وزارتخانه و تا حدی ادارات کل، سایر روابط عمومیهای حدود 700منطقه فعالیت چندانی ندارند در حالی که این نهاد بهعنوان یکی از نهادهای مدرن میتواند نقش بسیار موثر و مفیدی در پویایی و انسجام و کارآمدی یک سازمان داشته باشد به ویژه در یک سازمان آموزشی که تمام فرآیند آن با محوریت عنصر انسانی صورت میگیرد.
به نظر میرسد روابط عمومیها در آموزش و پرورش نیازمند تحول اساسی هستند به همین منظور و به بهانه روز ارتباطات و روابط عمومی گفتوگویی با علیرضا جدایی، رییس مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش انجام دادیم تا به ابعاد مختلف این موضوع بپردازیم.
متاسفانه در سازمانها روابط عمومی مثل یک سازمان آتشنشانی عمل میکند. یعنی آقایان طرح و برنامه خود را بدون هرگونه بسته رسانهای ارایه میکنند و بعد از آنکه ابلاغ و فضای رسانهها و افکار عمومی ملتهب شد، تازه از روابط عمومی میخواهند که آتش را خاموش کند. آیا این عدم تدبیر در مدیریت، ظلم بزرگی به سازمان و مخاطبانش نیست؟!
در حوزه آموزش و پرورش نیز سالهاست گسست صف و ستاد جدی است. پویایی، نشاط، تحرک و بهروز بودن در ستاد این وزارتخانه کمرنگ است. لذا فرهنگیان و معلمان حق دارند در این فضای کماعتمادی به طرحها و برنامههای این وزارتخانه امید چندانی نداشته باشند. وزش نسیم روحافزای پویایی و نشاط در ستاد این وزارتخانه، ضروری است
تعریف شما از روابط عمومی چیست یا بهعبارتی شما با توجه به تعاریفی که از روابط عمومی وجود دارد کدام تعریف را مناسبتر میدانید؟
واقعیت این است که کمتر حوزه و بخشی مانند روابط عمومی، تعاریفش هر روز تغییر میکند، چراکه زندهترین و پویاترین بخشها، بخش روابط عمومی است. به همین جهت است که ثابت ماندن تعاریف جدید آن مشکل است.
در همین خصوص شاید بتوان از تعریف «رکس هارلو» که از پیشگامان روابط عمومی در جهان و صاحب تالیفات گوناگونی است به عنوان یکی از مهمترین تعاریف یاد کرد. از نظر وی «روابط عمومی عبارت است از دانشی که به وسیله آن نهادی مثل آموزش وپرورش، آگاهانه میکوشد به مسوولیت اجتماعی خویش عمل کند تا بتواند تفاهم و پشتیبانی کسانی را که برای موسسه (سازمان) اهمیت دارند به دست آورد.»
با این توجه، روابط عمومی چه جایگاهی در مدیریت یک سازمان دارد؟
روابط عمومی بخشی از وظایف مدیریتی شخص اول هر سازمان است، زیرا عملی مداوم و طرحریزی شده است که از طریق آن میتوان تفاهم و پشتیبانی مورد نیاز و لازم را که دستگاه با آنها سرو کار دارد، به دست آورد.
با توجه به تعریفی که از روابط عمومی ارایه شده چه الگویی را برای روابط عمومی صحیح میدانید؟ و آیا این الگو در آموزش وپرورش در حال عملیاتی شدن است؟
براساس یافتههای به دست آمده از پژوهشهای صورت گرفته، روابط عمومیها در ایران متاسفانه با «الگوی تبلیغی» سازگارند. «اطلاعیابی» از نیازها و انتظارات افراد و محیط در حال تغییر، به عنوان فرآیند اصلی کار در روابط عمویها و بسترسازی لازم برای «اطلاعرسانی» و برقراری روابط و مناسبات سازنده و دوسویه، بهطور عمد مورد غفلت قرار گرفته و زیرساختها و ساختارهای پژوهشی لازم برای تحقق این امر وجود نداشته و ندارد. روابط عمومیها، پل میان مدیریت سازمان و جامعه هستند. همواره به این مورد تاکید داشته و دارم که ارتباط دوسویه و تعامل مثبت مردم و سازمان، باعث تامین اهداف سازمان و خواستهای مردم میشود. افراد، سازمانها و جوامع همیشه به دنبال بهترین و برتر شدن هستند و برای رسیدن به اینهدف و تبدیل آن از ایده به عمل، باید الگو و شیوههای خاصی برای راهنمایی و مسیر حرکت خود داشته باشند. نکات مهمی برای تبدیلشدن روابط عمومی آموزش و پرورش به روابطعمومی مطلوب و برتر وجود دارد. ازجمله این نکات به مواردی از قبیل آیندهنگری، مدیریت بحران، اعتبارسازی، احساس هویت و نظریهپردازی و تحلیل مسایل و برخورداری از ساختار تشکیلاتی مناسب میتوان اشاره کرد.
از نظر شما فضای حاکم یک روابط عمومی چگونه باید باشد؟
«روابط عمومی مطلوب، روابط عمومی است که «فضای انتقادی» بر آن حاکم باشد».
در چند دهه قبل، روابط عمومی در سازمانها خصوصا در کشورمان صرفا یک مجری یا کارپرداز بود. مجری در برگزاری مراسم و مناسبتها و در کنار آن وظایف اولیه یک روابط عمومی آماتور نیز وجود داشت. این جایگاه شاید برای آن زمان مناسب بود و شاید هم نه. در واقع هدایت ارتباطی هر سازمانی را مدیر آن سازمان بر عهده داشت و روابط عمومی تنها نقش اجراکننده آن را عهدهدار بود. اما در عصر حاضر با توجه به اینکه نقش روابط عمومیها در پاسخ به مسائل پیچیده گسترش یافته و بهصورت یک حرفه درآمده است و جهان مملو از پیامهای گوناگون و در هم تنیده شده، به کسی نیاز است که این پیامها را تفسیر، تحلیل و طبقهبندی کرده و رابط میان گروه هایی باشد که فواید و ارزشهای مختلفی دارند و امروزه این وظیفه بر عهده روابط عمومیها است. البته در این راستا ما دهها تحلیل محتوا از رسانهها و پیامها ی ارتباطات مردمی تهیه، تدوین و ارایه کردهایم که متاسفانه کمتر در مسیر تصمیمسازی و تصمیمگیریهای سازمانی مورد توجه قرار گرفته است.
چه عواملی در روابط عموی اثرگذار هستند و دارای اهمیت ویژهای هستند؟
توسعه ارتباطات بینالمللی و ظهور پدیده جهانی شدن، بر اهمیت و اولویت فعالیتهای ارتباطی و اطلاعاتی افزوده و باعث شده است که روابط عمومیها نقشی تعیینکننده در روندهای رقابت، تضاد و همبستگی بینالمللی و توسعه روحیه همگرایی و تفاهم در میان افراد ایفا کنند.
با این وجود عمدهترین وظایف روابط عمومیها را چه میدانید؟
به نظر من برای اینکه بدانیم جایگاه نوآوری و نقش آن در روابط عمومی کجاست، نیازمند نیمنگاهی به وظایف روابط عمومی هستیم. به اعتقاد اساتید این بخش، اعمال مدیریت شایسته در جامعه، نیاز به اطلاعات و آگاهیهای متقن، به روز، واقعی و کارآمد از جامعه دارد. دستیابی به این اطلاعات و آگاهیها نیاز به روابط عمومی قوی و پایدار را ضروری جلوه میدهد. اگر بخواهیم به عمده وظایف روابط عمومی بپردازیم میتوانیم به این محورهای اشاره کنیم.
اطلاعرسانی (مطلع کردن و خبر دادن)، ترغیب، تشویق، ترویج و اقناع مخاطب، سرمایهداری اجتماعی، یعنی انجام تحقیقات اجتماعی و افکارسنجی و پیوند آن به منابع سازمان و عموم مردم، ارتباطات درونسازمانی (هماهنگی عوامل مورد نیاز سازمان)، برقراری ارتباط با افراد و سازمانهای بیرونی، به نحوی که برای آن فرد یا سازمان اهمیت داشته یا در آینده خواهد داشت.
نگرشهای متفاوتی به جایگاه و کارکرد روابطعمومیها وجود دارد که این نهاد را درعمل برای اهداف و اغراض خاصی به خدمت میگیرد به نظر شما از منظر حرفهای کدام نگرش وکارکرد صحیح است؟
روابط عمومی از دل تاریخ میآید و تغییر فکر رهبران، شرط اصلی تحولات اجتماعی است. برخی این اعتقاد ناصواب را دارا هستند و میگویند که به مردم نباید کاری داشت و به عالم قدرت باید پاسخگو بود. یعنی اینکه تو پاسخگوی دولتی نه مردم. متاسفانه گاهی به علت فاصله گرفتن از اصول روابط عمومی به عنوان یک دانش سیاستگذار، روابط عمومی در خدمت افراد اداره میشود، نه سیستم! البته ما در آموزش و پرورش بسیار تلاش کردهایم که محصولات روابط عمومی در اختیار سیستم قرار گیرد، نه افراد. روابط عمومی در سیستمهای انحصاری به جای اینکه وسیله اطلاعرسانی قرار گیرد، تبدیل به ابزاری جهت حذف میشود یا محصولات فرهنگی روابط عمومیها در خدمت افراد قرار میگیرد تا سازمان!
لذا بهتر است گفته شود: «همهچیز باید درست شود تا روابط عمومی درست شود». در آموزش و پرورش نیز گاهی نگرشهای غیرعلمی به مقوله روابط عمومی دیده میشود.
«ما سیستم نداریم و سیستمی عمل نمیکنیم» و این «فقدان سیستم، رمز عدم فهم ما از این اشکال است».
مدیران و مسوولان باید نسبت به عملکرد خود پاسخگو باشند در حالی که برخی از آنها حاضر به پاسخگویی نیستند و این مساله دستاندرکاران روابط عمومی را با مشکلاتی مواجه میسازد برای این مساله بهنظر شما چه باید کرد؟
در آموزش و پرورش با وجود تلاشهای خوب صورت گرفته در 16 ماه اخیر، همچنان تا رسیدن به یک روابط عمومی نقاد، تحلیلگر، اندیشهورز، پویا و مشاور فاصله داریم.
برخی از سازمانها امروزه به دنبال زرق و برق هستند. نه پیامرسانی درستی دارند و نه آمار دقیقی میدهند. در آمار دادن به مردم و دولت نیز خیلی دقیق نیستند. مثلا تا کارایی و کارآمدی و طرح و برنامهای نباشد چه چیز را باید اطلاعرسانی کنیم؟ روابط عمومی تسهیلگر ارتباط است و آماده ارسال محتوا، خب اگر چیزی، نباشد روابط عمومی چه کند؟! در حالی که در عصر جهانی شدن به نقش مهم روابط عمومی اینگونه نگاه میکنند که نقش هدایتگرانه روابط عمومی در همسو کردن افکار عمومی با اهداف سازمان، میتواند از چالشها و بحرانهای احتمالی جلوگیری کند، طبیعی است که این مهم جز از طریق دریافت بازخوردها و انعکاس آن به مدیریت عالی جهت تصمیمگیری و برنامهریزی حاصل نمیشود. متاسفانه اکنون در فرآیند نظام مدیریتی و نظام سازمانی و پروسه تصمیمسازی و تصمیمگیری، اصلا روابط عمومی حضور ندارد. روابط عمومی را کارپرداز میخواهند و البته دست چندم! و اصلاح این اوضاع اسفناک نیازمند یک تغییر نگرش جدی است و این تغییر نگرش، قطعا زمانبر خواهد بود.
یک روابط عمومی چگونه میتواند پاسخگوی مطالبات فرهنگیان و مخاطبان باشد؟
سازمانهایی که خلاقیت و نوآوری یکی از فاکتورهای مهم و درخور توجه در کارشان محسوب میشود، هیچگاه به گذشته رضایت نداده و همواره با بهرهگیری از سازوکارهای خلاقانه، تغییر در نگرش و رفتار را سرلوحه امور خویش میدانند. آنان به ایدههای نو احترام میگذارند و با رغبت و حساسیت آنها را دنبال میکنند. به نظرم آموزش و پرورش نیز به یک پوپایی و نشاط ویژهای نیاز دارد تا دچار تعطیلی تاریخی و انجماد در گذشته نشود. یکی از واحدهای هر سازمان پویا، روابط عمومی آن سازمان است و چنانچه این واحد، برخوردار از پویایی و خلاقیت باشد میتواند تحرک و نشاط را به تمامی سازمان منتقل سازد. اصولا نوآوری در سیاستها، برنامهها و فعالیتهای روابط عمومی فعال، یکی از مولفههای اصلی به شمار میرود. با جهانی که هر لحظه در حال تغییر است، روابط عمومیها ناچارند به سمت ایدههای نو گام بردارند. حال سازمانی که خود از ایستایی در رنج است، چگونه میتواند از روابط عمومی فراکنشانه برخوردار باشد تا بتواند حلقه ارتباطی با مخاطبانش باشد؟
برخی معتقدند که روابطعمومیهای کنونی فرآیندهای رشد و توسعه طبیعی را طی نکردهاند و فاقد ویژگیهای دموکراتیک و مدرن هستند. از نظر شما این برداشت چقدر با واقعیات موجود در آموزش و پرورش نزدیک است؟
در آموزش و پرورش گاهی به دلیل اینکه روابط عمومی از حیطه تصمیمگیری خارج میشده است و نگاه دانشبنیانی را از آن جدا میکردهاند، روابط عمومی از حالت پویایی خود خارج شده و روزمرّگی عاقبت آن میشده است. الان نیز روابط عمومی در حوزه تصمیمسازیها و تصمیمگیرهای اساسی سازمانی آنگونه که بایسته و شایسته است، حضور ندارد و صرفا حلقه وابستگان قدیمی، این مهم را انجام میدهند و روابط عمومی را به اشتباه دستچندم میبینند. اما در قالب جدید، پیشرو بودن روابط عمومی در تصمیمگیرها اصل مهم تلقی میشود. زیرا در تعاریف جدید و امروزین، این روابط عمومی است که به عنوان موتور محرک نقش اصلی را بازی میکند. ما گاهی شاهد این بودهایم که وزارت آموزشوپرورش نداشتهایم، اما وزیر آموزشوپرورش داشتهایم! زیرا بسیاری از مسوولان به فلسفه وجودی سازمانی که مسوولیت آن را به عهده دارند، دقت نکردهاند و به علت سیستماتیک نبودن کارهایمان نتوانستهایم این را جا بیندازیم که روابط عمومی برای سازمانها لازم و سودمند است. البته ناگفته نماند که یکی از مشکلات اساسی ما این است که مقامات هنوز در درک جامع و مانع از مردمسالاری با ضعف روبهرو هستند.
گذشته از آموزش و پرورش به نظر شما آیا روابط عمومی در کشور ما به صورت مردمسالارانه عمل میکند؟
200، 300 سال است که یک نوع بیاعتمادی در جان ما ایرانیها ریشه دوانده است. در روابط عمومی، اعتماد یک اصل است و اعتماد به نفس و اعتماد به دیگران لازم و ملزوم کار در روابط عمومی است. جلب اعتماد، نیازمند شروط زیادی است. تاریخ ما پر از بیاعتمادی است. با حسن تفاهم و ایجاد اعتماد متقابل باید حیات این روابط استمرار یابد. در ارتباط با مردم، همهچیز باید طوری زیرنظر گرفته شود که اجازه رخنه یک سرسوزن بیاعتمادی و بیاعتقادی را ندهیم. حتی یک اپسیلون بیصداقتی، پذیرفتنی نیست.
در ایران، برخلاف کشورهای پیشرفته، براساس بینیازی حکومت به مردم و استقلال اقتصادی و وابستگیاش به نفت، پروسه استقرار همهجانبه مردمسالاری و تبدیل شدن آن به یک الگوی غالب با کندی رخ خواهد داد. در حوزه آموزش و پرورش نیز سالهاست گسست صف و ستاد جدی است. پویایی، نشاط، تحرک و بهروز بودن در ستاد این وزارتخانه کمرنگ است. لذا فرهنگیان و معلمان حق دارند در این فضای کماعتمادی به طرحها و برنامههای این وزارتخانه امید چندانی نداشته باشند. وزش نسیم روحافزای پویایی و نشاط در ستاد این وزارتخانه، ضروری است.
برای ایجاد الگوی مردمسالاری و حرفهای و تغییر فرهنگ و نگرشها چه باید کرد؟
در ایران زمینههای فرهنگی هیجانی و عاطفهگرا معمولا نقش غالب دارند. در چنین فرهنگی اصولا مدیریت کمتر علمی و بیشتر مبتنی بر روابط عاطفی است. به همین علت است که نقش روابط عمومی در اصلاح و پیشبرد امور اجتماعی بسیار مهمتر از سایر فرهنگها خواهد بود و در نتیجه با سازوکارهای کاملا متفاوتی عمل میکند. در آموزش و پرورش وضعیت موجود از وضعیت مطلوب فاصله چشمگیری دارد و برای اصلاح آن باید فرهنگسازی کرد. کم و کاستیهای مالی و اعتباری، وجود قوانین و مقررات مانعآفرین در بخش نقل و انتقال نیروهای کارآمد به این مرکز و نبود یک بینش متعالی به مقوله روابط عمومی، ما را در ایجاد تغییر نگرش فرهنگی با مشکلات عدیدهای مواجه کرده است. تغییر فرهنگ و نگرشها لوازمی دارد که مرتبه نخست آن تغییر نگرش مدیران عالی این وزارت به مفهوم اطلاعرسانی، رسانه، افکار عمومی و... است.
به نظر میرسد بین معلمان و مدیران و مسوولان ارتباط سازندهای وجود ندارد. روابط عمومی برای اینکه بتواند حلقه ارتباطی آموزش و پرورش و معلمان باشد باید چگونه عمل کند؟
از آنجایی که برقراری ارتباط و انتقال پیام، هسته مرکزی و کانون اصلی فعالیتهای روابط عمومی را تشکیل میدهند، مسوولان روابط عمومی باید به خوبی وسایل و کانالهای ارتباطی موجود در جامعه مخاطبان را بشناسند و با روشها، الگوها و شیوههای جدید بسیاری از ضعفهای فنی و اجرایی را با استفاده از روشهای جدید و نوآورانه پوشش دهند تا بتوانند حلقه ارتباطی مناسبی بین معلمان و مسوولان باشند و با انتقال حساسیتها و دغدغههای معلمان به مسوولان در جریان افکار عمومی مخاطبان خود بوده و در نهایت عملکرد مسوولان را نیز به گوش مردم برسانند. بنابراین باید شبکه ارتباطی و اطلاعرسانی و روابط عمومیهای آموزش و پرورش در کشور فراهم شود. الان مسوولان مرتبط در این بخش فاقد پست مرتبط در این زمینه هستند و آنانی که در این حوزه مشغول به کارند عموما آموزش حرفهای ندیدهاند.
در غرب تکثرگرایی فرهنگی، زمینه انتقاد اجتماعی و تنوع دیدگاهها و سبکهای زندگی را فراهم و تقویت کرده است. این درحالی است که هم از نظر سیاسی و هم از منظر فرهنگی چنین تکثری ممکن نبوده و نیست با این وجود سرانجام نهاد روابط عمومی در کشور ما چه خواهد شد؟
در غرب، عرصه اقتصادی نخستین قلمرو ظهور روابط عمومی بوده و مدیریت اطلاعات برای سازگاری سازمانهای متبوعه با تحولات گسترده اجتماعی ضرورت یافته و در ایران، اقتصاد دچار بیماری هلندی، تکمحصولی و متاثر از نظامهای سیاسی استبدادی گذشته، همراه با نظام فرهنگی بسته، زمینه دموکراتیک ظهور روابط عمومی را فراهم نکرده است. بهطور کل هرگاه دولتهای دموکراتیک یا حتی شبهدموکراتیک به قدرت میرسند فضا برای روابط عمومی انتقادی، تحلیلگر و مخاطبپژوه باز میشود. پس روابط عمومی را میتوان تابع مستقیم نگاه و نگرش دولتها قلمداد کرد.
با توجه به گذشته تاریخی روابط عمومیها، ما همواره شاهد شکلیترین روشها در روابط عمومیها بودهایم که در ایران محتوایی تبلیغی داشته به یک نیاز جدی اجتماعی تبدیل نشده است، راهکار و آسیبشناسی شما در این زمینه چیست؟
ورود رسمی ما به کهکشان گوتنبرگ، با شیوههایی بوده که تنها برای تبلیغ سیاسی، آن هم از نوع بزرگنماییهای دروغین به کار افتاده است، به عنوان نمونه روزنامه فتحنامه اگرچه نام «فتح» داشته، اما روایت شکست بوده است، روایت شکست سهمگین دیپلماسی و ارتش ایران از روسیه تزاری. در واقع اجرای غلط روابط عمومی در ایران، با انتشار کتاب فتحنامه درباره جنگهای ایران و روسیه آغاز شده است. میخواهم بگویم اصلا روابط عمومی در ایران فلج متولد شد و هنوز سازمانهای ما این کودک فلج را درمان نکردهاند. تاسیس روابط عمومی در ایران را به دوران ناصرالدینشاه نسبت میدهند که شاه پس از سفر فرنگ تصمیم گرفت در دربار قاجار، گونهای از روابط عمومی را به زعم خود ایجاد کند. البته او این کوشش را به قصد تبلیغات حکومتی تعقیب کرده است. ریشههای تاسیس
حرفه روابط عمومی به معنای امروزی را باید به دوران پس از شهریور 1320 نسبت داد. دوایر تبلیغات، انتشارات، اطلاعات و نامهایی نظیر روابط یا استخبارات و اداراتی با نامهای مشابه پس از شهریور 1320 بیانگر این است که کوششهایی برای ایجاد روابط عمومی در آن دوران به عمل آمده است.
از آنجا که روابط عمومی معاصر ایران مانند بسیاری از کشورها بهطور اجتنابناپذیری با تاریخ، اوضاع اقتصادی، ساختار وکارکردهای وسایل ارتباط جمعی، فلسفه غالب سیاسی و مذهبی کشور در هم آمیخته شده است، روندهای هنجارسازی و قالببندی رفتار سازمانی اهالی این حرفه متناسب با فرهنگ، سیاست و اقتصاد کشور شکل گرفته است. درایران کنونی، کشور به ترویج ایدئولوژیک اهمیت میدهد و در این زمینه هم به وسایل ارتباط جمعی نوین و هم سنتی میاندیشد. درحقیقت میزان تلاش برای تبلیغ ایدئولوژیک در سراسر تاریخ ایران بیسابقه است.
از نظر شما عوامل موثر در ایجاد روابط عمومی مطلوب در آموزش و پرورش که الان فاقد آن است، چیست؟
برای دستیابی به روابط عمومی مخاطبمدار و خلاق چهار عامل خیلی مهم است .
اول- استقلال روابط عمومی
نخستین موضوع برای پرورش خلاقیت، اهمیت استقلال فکری و تصمیمگیری در هر بخش است. این موضوع در روابط عمومی در درجه نخست اهمیت قرار دارد. روابط عمومی زمانی میتواند به تعالی سازمانی کمک کند که درک کند جایگاه خود را در سازمان به عنوان واحد مستقل پیدا کرده است. اینکه روابط عمومی به عنوان یک سازمان کارپرداز و اجرایی دیده شود و سطح آن تنزل یافته و در سطح زیرمجموعه دفتر وزارتی باشد قابل قبول نیست و باید تغییر یابد و واجد استقلال حرفهای باشد.
دوم- تخصصگرایی
بدون شک دنیای امروز، دنیای تخصص است. توجه به استقلال هر واحدی با بهرهگیری درست و اصولی از تخصص امکانپذیر است. در واقع تخصص و استقلالطلبی لازمه توسعه هر سازمانی هستند. در آموزش و پرورش هر کس خود را صاحب نظر رسانه و افکار عمومی میداند و به خود اجازه دخالت میدهد. اما در هنگام مشکل پاسخگو نیست.
سوم - نظرسنجی مستمر از فعالیتهای سازمان
کوشش در راه شناخت آرا و عقاید مردم (مخاطب) مساله مهمی است. در دنیای پیچیده امروزی شناخت افکار عمومی دشوار است، زیرا انسان در این عصر دایما در حال تغییر و تحول است. در این زمینه روابط عمومی میتواند با رصد نظرات مخاطبان سازمان، نیازهای آینده آنها را پیدا کرده و به مدیریت و سایر بخشها منعکس کند. این مقوله کاملا در آموزش و پرورش مغفول مانده و پژوهشکدههای تعلیم و تربیت نیز به این مهم با توجه به شرح وظایفشان بیتوجه و بیعنایت هستند.
چهارم - بهرهگیری از دانش روز
برای اینکه یک روابط عمومی نقش خود را در توسعه و تعالی سازمانی درست ایفا کند، نیازمند ارتقای سطح دانش خود در فواصل زمانی خاص است. اگر روابط عمومی در راه توسعه و تولید فکر، از تغییر و تحولات روز دنیا فاصله بگیرد، جایگاه خود را از دست داده و در نهایت سازمان متعالی به وقوع نمیپیوندد. مقوله آموزشهای ضمن خدمت هم که کلا تعطیل است که حداقل ما پیرامون چگونگی آن بحث کنیم، فعلا در مورد بودن یا نبودن آن میگوییم.
ساختار نیروی انسانی، یکی از عوامل تعیینکننده در کیفیت اجرای ماموریت و وظایف سازمانها و روابط عمومیهاست. آیا این ساختار در روابط عمومیها اجرایی شده است؟
متاسفانه هیچ یک از روابط عمومیها از ساختار و سازماندهی مطلوب برخوردار نیستند، در یک ساختار نیروی انسانی متخصص و کارآمد باید توزیع تخصصی، سنی، تجربی، جنسیتی، مهارتی و ماموریتی نیروی انسانی متوازن و مبتنی بر همافزایی انرژی مصروف کار باشد. بر این اساس، ترکیب نیروی انسانی یاد شده بیانگر نبود ساختار تخصصی در روابط عمومی است و بهطور کلی روابط عمومیها از
ساز وکار، سیستم، تکنیک و لوازم تکنولوژیک، اداری، اعتباری و... بهرهای ندارند.
با توجه به این اوصاف بعید است روابط عمومی در آموزش و پرورش نقش خود را به درستی ایفا کند و بهطور حتم با موانعی دراین مسیر روبهرو است، این موانع ازچه جنسی هستند؟
نقصان در منابع انسانی کارآمد، کارشناس حرفهای با تحصیلات مرتبط از یکسو و فقدان زیرساختهای سختافزاری و نبود زیرساختهای نرمافزاری مانند مبانی فکری، حقوقی و مدیریتی از دیگر سو سبب شده است تا روابط عمومیها در آموزش و پرورش در پاسخگویی سیستماتیک و نهادینه شده به نیازهای افکار عمومی ناتوان باشند. در نتیجه کارکردهای روابط عمومی نه تنها در مقابل افکار عمومی قرار گرفته، بلکه به عنوان یک خرده سیستم در منظر سیستم بزرگتر (وزارتخانهها، شرکتها و...) نیز نامطلوب به نظر میرسد. البته مداخلات بیجا و غیرحرفهای افراد غیرکارشناس که از این حوزه به صورت حرفهای چیزی نمیدانند اما در همه بخشهای این حوزه مداخله منفی دارند را نیز به این موانع باید افزود. قفل شدن منابع مالی و ایجادتنگناهای مالی نیز خود مزید بر علت است که در نهایت وضعیت را به صورت نگرانکنندهای در آورده است و به عنوان نمونه من بعد از پذیرش مسوولیت در این بخش، معاونت برنامهریزی و مخاطب پژوهی را راهاندازی، ساختار، تشکیلات، پست وشرح وظایف آن را تدوین وارایه کردم. اما برای آوردن یک معاون حدود یک سال دویدم تا بالاخره اجازه ورود بیابد. توقعات و مطالبات بحق فرهنگیان جدی است و پاسخگویی به آنها نیازمند جدیت بیشتر در توجه جامع به مقوله مهم «روابط عمومی» که هدف غایی آن «اقناع مخاطب» است.
برش
روابط عمومیها در ایران متاسفانه با «الگوی تبلیغی» سازگارند
روابط عمومیها، پل میان مدیریت سازمان و جامعه هستند.
روابط عمومی مطلوب، روابط عمومی است که «فضای انتقادی» بر آن حاکم باشد.
متاسفانه گاهی به علت فاصله گرفتن از اصول روابط عمومی به عنوان یک دانش سیاستگذار، روابط عمومی درخدمت افراد اداره میشود، نه سیستم!
روابط عمومی در سیستمهای انحصاری به جای اینکه وسیله اطلاعرسانی قرار گیرد، تبدیل به ابزاری جهت حذف میشود.
در آموزش و پرورش نیزگاهی نگرشهای غیرعلمی به مقوله روابط عمومی دیده میشود.
تا کارایی و کارآمدی و طرح وبرنامهای نباشد چه چیز را باید اطلاعرسانی کنیم؟
حال سازمانی که خود از ایستایی در رنج است، چگونه میتواند از روابط عمومی فراکّنشانه برخوردار باشد تا بتواند حلقه ارتباطی با مخاطبانش باشد؟
در حوزه آموزش و پرورش نیز سالهاست گسست صف و ستاد جدّی است.
میخواهم بگویم اصلا روابط عمومی در ایران فلج متولد شد و هنوز سازمانهای ما این کودک فلج را درمان نکردهاند.
در ایران کنونی، کشور به ترویج ایدئولوژیک اهمیت میدهد و در این زمینه هم با وسایل ارتباط جمعی نوین و هم سنتی میاندیشد. در حقیقت میزان تلاش برای تبلیغ ایدئولوژیک در سراسر تاریخ ایران بیسابقه است.
متاسفانه هیچ یک از روابط عمومیها از ساختار و سازماندهی مطلوب برخوردار نیستند.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=15635
|