شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- هنوز فصل کوچیدن روزنامهنگاری حرفهای professional Jounalism به جهان وب، فرا نرسیده است؛ اما به زودی فرا میرسد، ولی اینک فصل هماوردی است و نه کوچ یکسره به جهان رویا(مجازی!).
این رویا(جهان مجازی)، هرآینه برای روزنامهنگارانی که به روزنامه چاپیِ کمشمارگان خود دلخوشاند و نیز برای خوانندگانی که لمس روزنامههای کاغذی و بوی آنها برایشان خوشایند است و میتوانند آن را لول میکنند و زیر بغل بزنند و در مترو یا اتوبوس بخوانند، رویای خوشی نیست؛ ولی چه باید کرد که دورانهای دیجیتالیزم و سایبریزم، همچو باد در گذر است و خود را بر روزنامهنگاریِ حرفهای، گردنبار(تحمیل) میکند، بیآنکه بپرسد خواستات چیست.
جبرگرایی نو
دکتر مجید رضاییان-استاد ارتباطات دانشکده خبر در گفتوشنود با روزنامه اطلاعات، با اشاره به این که جبرگرایی تکنولوژی بر روزنامهنگاری حرفهای، مفاهیم روزنامهنگاری را رو به کاهیدگی(تحلیل) برده است، میگوید: «تکنولوژی با چیرگی خود، فلسفه جبری(دترمینیزمDeterminism )
بهوجود آورده است و ابزارهای ارتباطی(شبکههای اجتماعی)، انرژیِ منفیِ زیادی بر دوش روزنامهنگاری بار کرده و مفاهیم جاودانه ژورنالیزم(رویداد،تصویر،اندیشه) را کمبها کرده است».
اینک(هزاره سوم) شبکههای اجتماعی، مفهوم «روزنامهنگاری نوین» را زیر سایه سنگین خود گرفتهاند، از اینرو روزنامهنگاری نوین در یک درآمیختگی از «اختیارگرایی» و «جبرگرایی» قرار دارد.
«گرچه مفاهیم روزنامهنگاری هرگز گمشدنی نیستند، اما انفجار متن در قلمرو شبکههای اجتماعی و سودجویی از ابزارهای ارتباطی الکترونیک، سبب جابجایی مفاهیم شده است. نسل کاربران در یک خیزش، تولید محتوا، تکمیل محتوا، بازنشر و تولید دوباره محتوا را دگردیس ساختهاند؛ تغییر دیگر در فُرمِ ارایه و ساختارهای رسانهای و سرویسهای اتاق خبر رخ داده است. در میان این جبر تکنولوژیک و چیرگیِ «ابزارهای نوین ارتباطی جهانی»، تفاوت ما با غرب این است که آنجا پدیدهِ آزادیِ بیان، آزموده(تجربه) شده است، در حالی که ما با پذیرانبودن روزنامهنگاری، از استاندارد آن برخوردار نیستیم.
“درست است که ابزارهای نو ارتباطی، روزنامهنگاری حرفهای را با گونهای جبرگرایی روبهرو کرده است، اما نباید سبب کنارگذاشتن اختیارگرایی روزنامهنگاران حرفهای شود. بیگمان در این جهان شیشهای دیجیتالیزم و پخششونده(متکثر)، دسترسی به آرمانهای روزنامهنگاری نوین، دور از دسترس نیست.
یک پدیده دیگر این که رخداد پاریس و ۳۵ میلیون توییت در جهان در هواداری از Isis (داعش)، نمونهای از لشکرکشی سایبری نیز هست، و این که پدیده «قدرت» را هم دگرگون شده است!»
میراث برتر
بیگمان هنوز روزنامهنگاری حرفهای، برتریهای بسیاری بر شبکههای اجتماعی دارد و اگر روزی، بازپسین برگ روزنامه کاغذی برای همیشه بایگانی شود و روزنامهنگاران حرفهای ناچار شوند دفترشان را در شهر ببندند و برای ادامه کار در روزنامه الکترونیک، یکسره به جهان وب بکوچند، به سبب کارآزمودگی سالیان و حرفهایبودن، در آنجا نیز سخن نخست را از آنِ خود خواهند کرد.
اما سخنان دکتر مجید رضاییان در این مورد: «یک روزنامهنگار حرفهای
(یا خبرنگار) فقط از تیراندازیِ آیسس(داعش) در رستورانی در پاریس فیلمبرداری نمیکند، بلکه هدف او «تولید خبر» است.
یگانه خوبی شبکههای اجتماعی این است که میتواند برای روزنامهنگاری نوین، یکی از منابع دمدست باشد؛ به دیگر سخن، دستاوردهای آنان مانند آوا(صدا)، متن و تصویر، مورد استفاده روزنامهنگاری نوین قرار دارد؛ و این گشایشیست در کار روزنامهنگار حرفهای مولف که از این ابزارهای ارتباطی پسامدرن، برای رسانه حرفهایش سود برد.
روزنامهنگاری گونهای گامنهادن در مسیر «فرزانگی» است. افلاطون باور دارد که فرزانگان باید مانند شمع بیفروزند و تاوان این افروختن(سوختن) را مانند شمع بدهند!
عناصر(آخشیجهای) روزنامهنگاری و همچنین سرمقاله، یادداشت، خبر، مصاحبه، گزارش، همانند فرمولهای ریاضی ابدیاند. ویژگی روزنامهنگار راستین این است که همه را وا میدارد پاسخگو باشند. آنچه در روزنامهنگاری، دیرینگی دارد و نژاده است، همینهاست، نه اطلاعات و دادهها و متنهای «راستیآزمایینشده» در جهانی غیرِ واقعی و در شبکههای اجتماعی!
«سبب درخشش روزنامهنگاران پیشاوب، اندیشه و خرد و نیروی گواهشدن(شهود) از یکسو و حضور فیزیکی در میدان رخدادها از دیگرسو بوده است. بیگمان، دگرگونیهای شگرف روزنامهنگاری «پیشاوب»، نه دستاورد تکنولوژی، بلکه عامل انسانی بوده است! در گذشتههای دور که حتی تلفن نبود، روزنامه نگاران حرفهای «انسانهای خردمند، مشاهدهگر و آزمودهکار»، نخست در روزنامهنگاری خبری و سپس در روزنامهنگاری تحقیقی، آنچنان میراث درخشانی بر جای نهادهاند که با همهِ گسترش جبرگرایی، همچنان یگانه اطمینانبخش جهان روزنامهنگاری به شمار میآید. »
دگردیسی خواننده
دکتر رضاییان با این سخن که خواننده(مخاطب)امروز، ۷ چهره(وجه) یافته و متغیر، جریانساز و کنشور(اکتیو) شده است و دیگر آن «بیکنشور» دیروز نیست، میافزاید: «روزنامهنگار با افزودن شناختها سروکار دارد و باید مدام به شناخت خوانندگان بیافزاید. اگر بداند حقیقتی وجود دارد و از آن بگذرد، از نگاه خواننده آگاه امروز پوشیده نمیماند و خواننده، یک روزنامه را کنار میگذارد(بلوک Block میکند) و به سراغ رسانهای دیگر میرود.
«روزنامهنگاری» نوین شده، زیرا تکنولوژی نوین شده است. روزنامهنگاری نوین، خرد و معنویت، و شکلیافته از «فهمیدن» و «فهماندن» است و سازوکارش، شناخت چیستیِ جهان و آنچه هست و آنگونه که باید باشد!
روزنامهنگاری نوین بر ۲ پایهِ دیدارشناسانه و هستیشناسانه ایستاده است؛ برای همین درباره پدیدههای موجود پرسش میکند تا به نسبت آنها با معنا دست یازد. روزنامهنگار امروز، شناسای حقیقت پدیدهها است و هویتی مگر «دریافتگر ژرف» و «شناساننده ژرف» ندارد.
روزنامهنگار به پیروی از فلسفه، باید به ۲ پدیده چیستی و هستی بپردازد. هرگاه او در چیستیِ پدیدهها ورود کرد و نسبت آن را با معنا سنجید، بر دامنه شناخت خواننده خواهد افزود و نیز به پیامآوریِ حقیقیاش(پویش از پدیدارشناسی به سنت هستیشناسی)پایبندی نشان داده است.
«روزنامهنگار حتی نباید به پرسشهای موجود بسنده کند و باید به پرسشهایی نیز که در ذهن مردم نیست، ولی در سرشت جامعه هست، بپردازد. پرسشهایی که شاید بسیاری از مردم به سبب ناآگاهی مطرح نمیکنند، زیرا بسیاری از پدیدهها، نمودی غیر آنچه هست، دارند. بر دوش روزنامهنگار است که پرسشهای موجود را پایش و بر پایه آنها پرسشهایی را که نیست، ایجاد کند، چون مردم به همه حقوق خود آگاه نیستند، اما روزنامهنگار هست و به گونهای «افکار عمومی» را نمایندگی میکند.
«ماهیت روزنامهنگار و روزنامهنگاری از زمانهای بسیار دور تاکنون دگردیسی نیافته است و هدفاش طرح پرسش است. بیگمان پرسش در پیرامون ما از پیش وجود دارد و تنها در ذهن روزنامهنگار میشکوفد، بنابراین روزنامهنگار، گناهکار نیست اگر پرسش طرح میکند. پرسشو پاسخ، همزاد روزنامهنگاری است و بدون آن ارزشی ندارد. همانگونه که «خبر» نیز زمانی کامل میشود که به پاسخِ پرسشی برسد.
از آنجاییکه هر چالشی، کارشناسان تخصصی خود را دارد، روزنامهنگار باید با یافتن آنان و به گفتوشنود نشستن، دیدگاهشان را در روزنامه بازتاباند؛ چهبسا باز گوشههایی از اطلاعات پوشیده بماند، که کاویدن و پژواکدادن آنها هم بر روزنامهنگار است!»
روزنامهنگاریِ تحقیقی
دکتر مجید رضاییان بر این باور است که بی «تحقیق»، روزنامهنگاری ارزشی ندارد و اگر میخواهیم روزنامهنگار حقیقی باشیم، بایستگیاش پیگرفتنِ ژرف روزنامهنگاری تحقیقی است، وگرنه روزنامهنگاری ناکامل(ابتر) درجا خواهد زد. او با این پرسش که در این میان، جایگاه روزنامهنگاری حرفهای چیست؟ ادامه میدهد که اگر حساسیتی در جامعه هست، یا خط قرمزی(برای نمونه در مورد اسیدپاشی)وجود دارد، روزنامهنگاری حرفهای که وامدار ۱۱۰۰سال شعر فارسی است، برای تداوم آگاهیرسانی خود باید «همانندسازی» کند؛ زیرا مسئولیت اجتماعیاش(با پایبندی بر آزادی بیان)، ابراز درد است.
و سفارش این استاد دانشکده خبر این است: «خوب است از مهارتهای روزنامهنگاری سود برد و برای بیان چالشها از راههای نرفته وارد شد، استعاره به کار بست و تشبیه به کار گرفت. برخی واقعیتهای زندگی در گذر تاریخ، دگردیس به مفاهیمی شدهاند که گفتمان(جریانساز) شدهاند؛ ما هم نمیتوانیم داوری کنیم که بد یا خوبند و نخست باید آنها را به نام پدیدههای مطرح پذیرا شد و همزمان حلاش کرد! زیرا صورتمسئله را پاککردن، چارهساز نیست؛ گزارههای بسیاری همچون ناسیونالیسم مطرح است، چونیت و چراییاش چیست؟ پرداختن به این گزارهها، نه رویی(سطحی)، بلکه باید بنیادی باشد؛ آنهم در دورانی که فرزندان زاده سال ۱۳۸۰ ما نام نیمکتنشینان و مربی، کمکمربی و حتی پزشک تیم «یو-ونتوس» را میشناسد، اما اگر از او و میزان شناختاش از مولوی بپرسید، شاید در نهایت به شما بگوید: نمیدانم!
گیریم که از گوشهوکنار، پافشاری بر این باشد که گزارهها، بیحل برجا بماند، ولی روزنامهنگار بر دوشش است که افزون بر پرداختنِ به پدیدههای روزانگی، این مفاهیم فرا روزانگی و کمترشناخته را هم حل کند، زیرا برای فرهنگسازی شاید نهایت تا سال۲۰۲۰ میلادی مجال باشد.
«در ژورنالیزم نوین، طرح یک چالش باید در راستای دردمندترکردن مردم انجام گیرد؛ حتی شعر هم به گونهای میتواند همین ویژگی را داشته باشد. ژورنالیزم بدون پرسش و بدون طرح درد، تهی از ارزش است.»
بلوکنویسی، برتری دوم
بلوکنویسی « ویژگیِ برتر روزنامهنگاری حرفهای، بر ناآزمودگیِ شبکههای اجتماعی است. گرفتن اطلاعات هرچه بیشتر و آوردن چند نقلقول طلایی از آگاهان رخداد، و در کنار اینها توجه به «پیشینه» که بلوک(روتیرز)نویسی را ممتاز میکند که میتواند در بدنه یا «لید» بیاید.
دکتر مجید رضاییان اما بخش کالر(رنگ) را نمیپذیرد: «یک زمانی، دانشجویان کارشناسی ارشد را واداشتم که نسبت کالر را در خبرها بسنجند؛ برآیندش این بود که هرکجا بلوکنویسیِ رنگ(پرداختن به جزییات) در خبرها پدیدار شده، چهره سوگیریها نیز هویدا شده است!
او با بیان این که به باور برخی کالر(رنگ) دربرگیرنده جزییات و نمونهها(فکتها)است و برای نَرمترکردن خبر، این باور را رد میکند و معتقد است که خبرنویسی در گرداب جزییات، به سوگیری میافتد و پا به قلمرو گزارش میگذارد.
او به سخناناش ادامه میدهد: «به هر رو پود فرش خبر باید بر اطلاعات، نقلقول طلایی، پیشینه و رنگ» بافته شود. نقلقول طلایی، خبر را از یکسوگری به چندسویگی میبرد. بلوکنویسی میآموزد که باید نخست هر متن را با گردآوری «اطلاعات=بلوک نخست» آغاز کرد. هیچ بهانهای پذیرفتنی نیست که به مهمترین بلوک(اطلاعات) بیتوجه باشیم یا حاشیهها را به جای متن و اصل در کار حرفهای اولویت بخشیم. نقلقول طلایی در کنار مهمترین بخش(اطلاعات) است. نباید اطلاعات را با فاکت(نمونه= دئیتاData) اشتباه گرفت.
«پیشینهHistory نیز (از ممتازترین ویژگیهای بلوکنویسی)، در انتها یا بدنه یا لید، میتواند نقلقول و اطلاعات را کامل کند. در مورد رنگ «Color» -با آن که برخی کسان بر این باورند که نگاه خواننده را بیشتر جذب خواهد کرد، ولی رنگ «کالر» نه قوت، بلکه سبب سستی خبر میشود؛ «رنگ»، شمایی پذیرفتنی(موجه) دارد اما به آزمون، دریافت شده که به ضد خبر میانجامد.
«بزرگترین درس روزنامهنگاری، پیروی از قاعدهمندی است! حضور روزنامهنگار حرفهایِ نوین در وب، بهانهای برای زیرپاگذاشتن بنیادهای روزنامهنگاری نیست. بلوکنویسی(فرشبافی)، همانا بر روی تارهای «اطلاعات» و «نقل قول طلایی»، بافتن پودهای «پیشینه» و «رنگ» است، با این نقد که «کالر» در خبر جایی ندارد. رویترز(خبرگزاری بریتانیایی) میتواند برای هر یورشِ جنگندههای روس در سوریه، به جای واژههای «اقدام خودسرانه پوتین»، «اقدام یکجانبه پوتین» را بکار گیرد. در این نمونه، تفاوت کالر(سوگیری)، با واقعیت خبری(بیرنگ) را میتوان دریافت.»
در پیشگاه بازیافته بزرگان
روزنامهنگار اگر میخواهد پدیدهها را بر پایه خرد بازشناسد که چگونهاند و چگونه باید باشند، ناگزیر از اندیشیدن ارسطویی است.»
دکتر رضاییان در ادامه این بند میافزاید: پایه نطق، «خرد» است و خروجی خرد، «بیان!» ارسطو باور دارد که انسان، جانور ناطق است؛ اما هدف ارسطو از سخنگوبودن، بیگمان دریافتهای خردمندانه و سپس بیانکردن آنها بر پایه خرد است. اشتباه است اگر بپنداریم که «بیان» همان است که به «زبان» میآید. هدف ارسطو «شناخت» و سپس «بیان» است. برتری انسان ژورنالیست این است که میکوشد به شناخت درستی از پدیدهها برسد و آنها را با «راستی» بیان کند.
رسطو در برابر این پرسش: «شما نگرهِ دموکراسی دارید و بر این پایه که سنجه، رای اکثریت است؛ ولی از دیگرسو به «فرمانروایی فرزانگان» باور دارید. چه میکنید آن هنگام که میان رای اکثریت و فرزانگان، دوگانگی به وجود آید؟» پاسخ میدهد که بیگمان به فرزانگان رای خواهد داد و این که مردم گاهی اشتباه میکنند و باید آموزش بگیرند! ارسطو میدانست که ژورنالیست، در شمار انسانهای برتر است زیرا ساز-و-کارش، پژواک نگرهِ فرزانگان، بیلحاظکردن آرای خوانندگان است.
«وبگردی و وبنگاری و شبکههای اجتماعی، که با همه ویژگیهای بد و خوباش، به سراغ جوانان رفته و به هستیزدایی و داناییزدایی نیز سرگرم است، به باور مکلوهان، گونهای جبر دوران است. «انسانی فرزانه(مک لوهان) باور داشت که بر پایه تکامل تاریخ، در برابر هریک از حسهای انسان، یک رسانه پدیدار شده است».
به باور دکتر رضاییان ، مارشال مکلوهان، آیندهخوانی بود که دوران چهارم را در روند تاریخ ارتباطات پیشبینی کرده است. او گرچه نتوانست از دل تاریخ و دوران به دوران، بخشبندی دقیق درآورد، ولی در برابر هر احساس آدمی، رسانهای گذاشته و بدون جبرگرایی، نویدِ ورود به دوران چهارم و رسانهای ۳ حسیِ خواندن، دیدن، نوشتن(متن، صدا و تصویر) پیشآگاهی داده است.
این استاد روزنامهنگارینوین دانشکده خبر در ادامه گفت وشنود با روزنامه اطلاعات میافزاید: «اینک سهگانه مکلوهان در وب ۲ گرد آمده است و به گونهای تخصصی کار میکند!
«هنگامی که بلاگرها با وبلاگها آمدند، هر کاربری توانست کامنت بگذارد و این آغاز جهان شیشهای بود و آغاز چالشی برای روزنامهنگاری نوین. بر نگرهِ مکلوهان این نقد وارد است که از نمایش شَمای دوران چهارم وامانده است.»
درنگهای پویشی
دکتر رضاییان با این باور که در الگوی نقد در روزنامهنگاری نوین، بهتر است پیروی از مکتب فرانکفورت باشد(نسل اولهایدگر، نسل دومهابرماس)، میگوید: اینان درخشیدند، زیرا در نقد خود دادگر)منصف( بودهاند، هم منتقد امپریالیزماند و هم چپها.
فلسفههایدگر(فیلسوف آلمانی) پویش است و در سرشتاش، دگردیسیChange نهفته است.
«از دیدگاههایدگر، روشِ زندگیِ«در جهان بودگی»Bing in the world، گونهای روزمرگی است، و در برابرش «آنجابودگی» Binderیا پویش قرار میدهد!
هایدگر in (در-توی)را رد میکند و زندان میداند و به جایش There(آنجا) میگذارد. دازاینDasein «آنجاهستی»، نیز پویش و حرکت از نقطهای به نقطه دیگر است.هایدگر ریشه لاتیناش را بیندر Binder«آنجابودگی» میداند. نمونه بیخردی در پیشگاههایدگر «انسانِ بیهدف در جهان» است.
«جهان در پویشی همیشگی است؛ روزنامهنگار نیز نباید روزانگیزده و «ایستا» و حضوری بدون درنگ(بیتامل) در جهان داشته باشد. اینک به مفاهیمی نیاز است که گم شدهاند و روزنامهنگار برای یافتن این مفاهیم باید از بودن به شدن(هستن)برود، از نقطهای به نقطهای دیگر. چون روزنامهنگاری در همین چارچوب، هویت راستین خود را مییابد.»
علیدرویشی
منبع: روزنامه اطلاعات
|