رسانه های مدرن به کمک کاربران خود که اصلی ترین بازیگران محل انفجار بودند توانستند نقش خوبی در خبررسانی و شناسایی مجرمین داشته باشند. بسیاری میگویند که صفحه اختصاص یافته در شبکه ردیت (Reddit) برای شناسایی مجرمین باعث شد که لحظه به لحظه تصوری شفافتر از مظنونی به دست آید و کار شناسایی سادهتر شود..
.حالا دیگر بوستون آرام یا حداقل آرامتر شده است. توئیت صبح روز شنبه پلیس بوستون، پرونده را به آرامشی مقطعی رساند. این توئیت میگفت که متهم دستگیر شده و عدالت پیروز شده است. در این میان، آیا رسانهها هم پیروز بوستون بودند؟
.برای بررسی دقیق حادثه بوستون از منظر عملکرد رسانهها، بهتر است رسانهها را به دو دسته سنتی و مدرن تقسیم کنیم. مراد ما از این تقسیمبندی این است که خبرگزاریها، سایتهای خبری، روزنامهها و شبکههای تلویزیونی را در ذیل رسانه سنتی و شهروند خبرنگاری و شبکه اجتماعی را در ذیل رسانه مدرن دستهبندی کنیم.
.
رسانههای سنتی؛ سه پیروزی، یک شکست
.رسانههای سنتی در جریان این حادثه هم پیروزیهایی داشتند و هم متحمل شکست شدند. پیروزی رسانه سنتی در این بود که اولا حادثه را به صورت لحظه به لحظه پوشش دادند. این پوشش باعث شد تا مردم به اطلاعات دسترسی داشته باشند و رسانهها هم مخاطب خود را.
.اما پوشش آنلاین توسط خبرگزاری و سایت خبری و پوشش زنده تلویزیونی توسط شبکهها مساله عجیبی نبود اما روزنامهها چگونه توانستند به روز باشند؟ ماجرا این بود که روزنامهها هم توانستند با سایتهای آنلاین خود و نیز اکانتهای خود در شبکه اجتماعی، مخاطبان خود را حفظ کنند. مثلا چنین نبود که مخاطب «گاردین» صبح روز یک شنبه از دستگیری «زاخار»، با خبر شود بلکه او در متروی لندن و در اپلیکیشن این روزنامه میتوانست خبر دستگیری «متهم شماره ۲» را بخواند.
.پیروزی دیگر این رسانهها بعد از دستگیری متهم شماره ۲ اتفاق افتاد، زمانی که رسانهها با آگاهی نسبت به وضعیت وخیم مجروح و عدم پاسخگویی او به دلایل قانونی و پزشکی، به سمت خانواده او رفتند و کشورهای دیگری که «زاخار» و «تیمور لنگ» در آنجا زندگی میکردند را زیر و رو کردند تا بتوانند از این ماجرا ریشهیابی کنند.
نکته دیگری در ین زمینه بسیار قابل توجه است. رسانههای مختلف دنیا (رسانههای سنتی) در لحظات پر التهاب بوستون، بیش از آنکه به فکر تهیه خبر اختصاصی از خبرنگار خود باشند، با همکاری رسانههای دیگر به جریان اطلاعرسانی میاندیشیدند. مثلا بی.بی.سی. که در حومه بوستون خبرنگاری نداشت، با خبرنگار خبرگزاری فرانسه تماس میگرفت تا بتواند خبر تهیه کند و نه اینکه به فکر تهیه خبر اختصاصی باشند. این همکاری هم در نوع خود، جالب توجه است.
.شکست رسانه های سنتی اما، در دو خبررسانی بود. این شکست توسط دو رسانه معتبر هم رقم خورد. نخست سی.ان.ان. که در روز انفجار، خبر از دستگیری یک متهم داد، در حالی که متهم دستگیر نشده و صرفا شناسایی شده بود. شکست دوم را هم باید به «پای نیویورک پست» نوشت که در روی جلد خود، عکس دو بی گناه را به عنوان متهمان حادثه منتشر کرد و از مخاطبان خواست آنان را شناسایی کنند. این دو بی دقتی نشانگر این بود که در عصر شهروند-خبرنگاری، ممکن است عجله رسانه سنتی برای «خبر اول» بودن یا «سرعت»، به ضرر اعتبار آنان منتهی شود؛ همچنان که این اتفاق به خصوص در مورد سی. ان.ان افتاد و این شبکه آماج حمله منتقدان واقع شد.
..
شبکه اجتماعی به مثابه کارآگاه
.اما در طرف رسانههای مدرن چه رخ داد؟ رسانه های مدرن به کمک کاربران خود که اصلی ترین بازیگران محل انفجار بودند توانستند نقش خوبی در خبررسانی و شناسایی مجرمین داشته باشند. بسیاری میگویند که صفحه اختصاص یافته در شبکه ردیت (Reddit) برای شناسایی مجرمین باعث شد که لحظه به لحظه تصوری شفافتر از مظنونی به دست آید و کار شناسایی سادهتر شود. البته فقط این رسانه اجتماعی در این امر موثر نبود که شبکه توئیتر و فیسبوک هم در این زمینه موثر بودند. ضمنا باید به این موضوع اشاره کرد که تصاویر مردمی از محل حادثه نقش بالایی در شناسایی مجرمین داشت. البته همین شبکه ها هم نقش بالایی در سردرگمی خبری در لحظات حساس داشتند اما این سردرگمی، اندکی بیش دوام نمیآورد؛ چرا که رسانه رسمی و پرقدرت در این شبکهها وارد میشدند و جریان را به دست میگرفتند.
.در عین حال، ماجرای توئیت کردن مظنون از محل جرم هم نکته دیگری بود که نشان داد، او در اوج خفا و پنهانی هم از این رسانهها برای رساندن صدای خود به جهان استفاده میکند و این دلیل دیگری است بر قدرت این گونه شبکهها.
..
مدیریت بحران تو سط رسانه ها.
در حادثه بوستون، گونه ای از مدیریت بحران توسط رسانه ها رقم خورد؛. مسئولان امنیتی و پلیس، بعد از وقوع این حوادث به جای رویکرد امنیتی به ماجرا و به خصوص محل حادثه رویکردی ملی و شفاف پیش گرفتند. آنان به رسانهها اجازه دادند– البته با حفظ برخی از حدود – به محل حادثه بیایند و از آنجا گزارش کنند. در عین حال، نظرگاه کلی پاسخ رسمی، شفاف و سریع هم رویکرد دیگر این مقامات بود. آنان با کنفرانسهای مطبوعاتی سریع و متوالی نمیگذاشتند جریان شایعه در جامعه به راه بیفتد و این مساله خود به بالا رفتن احساس امنیت کمک کرد.
اتخاذ این دو رویکرد زمینهای شد برای عملکرد مناسب رسانهها. اگر رویکردها به سمت امنیتی شدن میرفت و شفافیت و اطلاعرسانی مقامات رسمی به درستی و در وقت مناسب اتفاق نمیافتاد؛ مسلما رسانههای خرد و حتی بزرگ هم نمیتوانستند چنین عملکرد مطلوبی داشته باشند.
منبع: رصد |