شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || ابتدا باید میان فروتنی، بهطور عام، و فروتنی فکری، بهطور خاص، فرق بگذاریم. درحالیکه فروتنی، در معنای عمومی و اخلاقیِ خود، به نگرش انسان درمورد کاستیهای خویش در «تمام حوزهها» بازمیگردد، فروتنی فکری عمدتاً به «محدودیتهای شناختی» راجع میشود. فروتنی فکری، بهطور ساده و خلاصه، عبارت است از پذیرش محدودیتهای فکریِ خودمان. بدیهی است که فروتنی فکری در این معنا ریشهای دیرینه دارد و تبار آن به جهل سقراطی یا «دانم که ندانم» بازمیگردد. بااینحال، فروتنی فکری، در مقام حوزهای مستقل و متمرکز از پژوهشهای انسانی، مفهومی نو و مدرن به شمار میآید که در دهههای اخیر در مطالعات میانرشتهای بسط و گسترش یافته است.[4] فروتنی فکری مفهومی چندوجهی است و بر اساس مدلهای گوناگون تعاریفی متفاوت دارد.[5] با این وصف، میتوان برخی از مؤلفههایی را برشمرد که پژوهشگران کمابیش بر سر آن توافق دارند:
پذیرش اینکه باورها و نظرات ما ممکن است اشتباه باشند؛
آگاهی از خودفریبیِ ذهن و قبول محدودیتهای فکری؛
سعی در پرهیز از حالت تدافعیگرفتن در زمانی که نظراتمان به چالش کشیده میشوند؛
توجه به نظرات دیگران و تأمل بر شواهد تازهای که ممکن است به رد باور کنونی ما بینجامد.
با ذکر این ویژگیها، آشکار است که فروتنی فکری را نباید با شرمِ منفعلانهی حاصل از نادانی یکسان بشماریم.[6] در واقع، فروتنی فکری نوعی تلاش فعال برای شناسایی نقاط کورِ شناختی است؛ یافتنِ حفرههای موجود در دانستههایمان و همزمان بازگذاشتنِ در به روی بدیلهای فکری. فرایند فروتنی فکری همانند کارِ دانشمندی است که مشتاقانه علیه فرضیات خود مطالعه میکند و پیش از اخذ و اعلام نتیجهی نهایی، ابتدا میکوشد تبیینهای بدیل دیگر را وارسی کند. بدینترتیب، برخلاف آنچه در نگاه اول به نظر میآید، فروتنی فکری به اندیشیدن تحلیلی (analytic thinking) نزدیک میشود. و از همین رو است که، بر اساس مطالعات انجامشده، کسانی که واجد فروتنیِ فکری هستند بهتر از دیگران خبرهای درست را از اخبار دروغین تشخیص میدهند. این یافته منطق روشنی دارد: کسی که فریب ذهنِ خود را نمیخورد کمتر فریفته میشود.
درعینحال، فروتنی فکری با صفاتی مثل گشودگی ذهن (open-mindedness) و شهامت فکری (intellectual courage) قرابت دارد و ذهن را نسبت به پذیرش نظرات متفاوت یا مخالف باز میگذارد.
امیلی چاملی-رایت، اقتصاددان آمریکایی و سرپرست مؤسسهی مطالعات انسانی که تألیفات فراوانی درمورد اخلاق گفتمانی دارد، همین نکته را بهگونهای ملموس توضیح میدهد:
دنیا بهطرز شگفتانگیزی پیچیده است. هیچیک از ما هرگز نمیتوانیم بهطور کامل به حقیقت احاطه داشته باشیم، تنها قادریم دنیا را از منظر خاصی ببینیم و این بدین معناست که دانش ما، بهخاطر نظرگاه خاص ما، بینشی خاص و محدود است و از آنجا که دانش ما دربارهی دنیا محدود است باید به هر گفتوگویی با حسی عمیق از فروتنی وارد شویم. من برای پرکردن شکافهای موجود در دانشم به شما نیاز دارم. درست است؟ شما نیز به من نیاز دارید.
طبق مطالعات انجامشده، کسانی که در آزمونهای فروتنیِ فکری نمرات بالاتری میگیرند، به احتمال زیاد در برابر دیدگاههای سیاسی و مذهبیِ مخالف رواداریِ بیشتر و تعصب کمتری از خود نشان میدهند و نسبت به دوستی با اعضای برونگروهی در پلتفرمهای اجتماعی تمایل بیشتری بروز میدهند. همچنین احتمال کمتری دارد که از گروههای مخالف اهریمنسازی کنند یا به آنان انگ نادانی یا شرارت بزنند. بهطورکلی، درحالیکه تفکرِ بسته به تحقیر نظرات و استدلالهای طرف مقابل میانجامد، فروتنی فکری بحثها را بهسوی گفتوگوهای محترمانه سوق میدهد.
اما چگونه میتوانیم فروتنی فکری را در خود تقویت کنیم و آن را رواج دهیم؟
خالیکردن موقتیِ انبار ذهن: وقتی با ایده یا دستگاه فکریِ تازهای مواجه میشویم، باید شنیدهها، دیدهها و ذهنیت پیشینِ خود را ــ برای مدتی موقت ــ به تعلیق درآوریم، آنها را نادیده بگیریم و بهقول هوسرل، بنیانگذار فلسفهی پدیدارشناسی، آنها را «موقتاً» در پرانتز بگذاریم، گویی که هیچ نمیدانیم. ظرف ذهنِ خود را خالی میکنیم تا فکر تازه و اندیشهی بکر بتواند، فارغ از هر نوع سوگیری، به گردش و پردازش درآید. بیرونگذاشتنِ اثاثیهی کهنه از انبار ذهن (unlearning) شرط پذیرشِ انگارههای تازه است. گفتنی است که در این تمرین آنچه موقتاً به حالت تعلیق درمیآید دانستهها، دیدهها و شنیدههای پیشین است نه تفکر انتقادی و نقد روشمند که در همهحال باید از آن بهره جست.
تمرینِ استدلال مخالف: گاه لازم است که از دنیای خود بیرون رویم، به قلمروی ذهن دیگری ــ کسی که نظری مخالف دارد ــ وارد شویم، خود را جای او بگذاریم و جهان را از چشم او بنگریم. در اینجا بهترین تمرین این است که بکوشیم تا علیه نظر خود استدلال کنیم و دلایلی بر رد آن بیابیم. این روش احتمالاً به دو نتیجهی سودمند میانجامد: یا کاستیهای استدلال اولیهمان را کشف میکنیم و، درنتیجه، دلایل بیشتر و محکمتری به نفع نظر خودمان مییابیم یا نظرمان را، بهطرزی منطقی و منصفانه، کنار میگذاریم. در هر دو حالت، ما به حقیقت نزدیکتر شدهایم.
قدمنهادن در آن سوی پرچینهایی که طی سالها در پیرامون شخصیت خود ساختهایم: اخیراً تصویرگری به نام مارینا مون (Marina Muun) باغی را بهشکل نیمرخ یک انسان به تصویر درآورده است که به باغهای دیگر ــ ذهن دیگران ــ راه دارد و گلهای زیادی از باغهای پیرامون را به باغ ذهن خود راه داده و در آنجا پرورانده است. این تصویر گویای آن است که اگر ایدههای دیگران را بیهراس به ذهن خود راه دهیم و به آنها مجال بالیدن دهیم، در واقع، بخشی از امکانات ناشکفتهی دیگران را در ذهن خویش شکوفا ساختهایم. معنای دیگر این تصویر آن است که ایدههای ما نیز میتوانند در ذهن دیگران ببالند و بشکفند. رشد و بالیدنِ امکانات تحققنیافتهی ما در گرو دادوستد با دیگران است.
ایدهها باید مثل آبِ جاری و در چرخهای از یادگیری در جریان باشند تا ببالند و بشکفند، والا راکد میمانند و میگندند. گاه باید جرئت کنیم و به آن سوی پرچینهایی که طی سالها گرداگرد شخصیت خود ساختهایم قدم بگذاریم. و گاه لازم است که در سرزمینهای بکر هستی دست به ماجراجویی بزنیم. و درمقابل، به اندیشههای دیگران، به افکار نو، مجال دهیم تا در هستی ما دست به ماجراجویی بزنند، ذهنمان را بکاوند و خاکی برای رشدکردن و بالیدن بیابند.
تبدیل یک باور نادرست: بسیاری از مردم پذیرش اشتباه را خصلتی تهدیدکننده میشمارند. آنها فکر میکنند که اعتراف به ندانستن عزتنفس را پایین میآورد. از همین رو، یکی از گامهای بلند در مسیر پرورش فروتنی فکری قبول و ترویج این باور است که تشخیصِ لغزشهای فکری و اقرار به آن و تغییر دیدگاه در مواجهه با شواهد تازه نشانهی هوشمندی و بلوغ فکری است.
هنر توجهکردن به نظرات متفاوت دیگران: وقتی اختلافنظر پیش میآید، افراد در صورتی حالت تدافعی به خود نمیگیرند که متوجه شوند کسانی که با آنان مخالفت میکنند مشتاقانه و محترمانه به نظراتشان گوش میدهند و توجه میکنند.
رفتار توأم با درنگ بهجای رفتار تکانشی: غالباً فضای حاکم بر بحثهای چالشانگیز در شبکههای اجتماعی پاسخی فوری و تکانشی را ایجاب میکند. در اینجا فروتنان فکری قدری به خود فرصت میدهند و مقداری از بحث فاصله میگیرند تا پاسخی که میدهند یا مطلبی که مینگارند مبتنی بر پردازش ذهنی و تفکری منطقی باشد نه واکنشی غریزی.
ابراز مخالفت در قالبی محترمانه و دوستانه: بیگمان بینزاکتی در گفتوگوها در آتش ستیز و نفرت میدمد. میتوان مخالفت کرد، اما با عبارتی احترامآمیز. این قالب محترمانه سبب میشود که هویت فرد تهدید نشود و «با تو مخالفم» را با «از تو خوشم نمیآید» اشتباه نگیرد.
در پی حقیقت باشیم، از زبان هرکس که خارج شود: الزاماً دلیلی وجود ندارد که از نظر سیاسی، مذهبی، فلسفی و... با کسی هممشرب باشیم تا نظرش را بپذیریم. گاه یک پیشنهاد ارزنده میتواند از زبان و قلمِ کسی جاری شود که بههیچوجه با او هممسیر و همپیمان نیستیم.
منبع: https://www.aasoo.org/fa/articles/4388
انتهای پیام/
|