شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || پیوند و سنخیت میان بیمه مرکزی و رسانهها (بهعنوان نماینده افکار عمومی) از دو منظر قابلتوجه است، بیمه از یک سو نهادی نیازمند به مردم است که از این منظر ملزم به پیروی از اصول و قواعدی ویژه و اختصاصی برای دستیابی به اهداف خود است و از دیگر سو بیمه مرکزی بهعنوان نهاد حاکمیتی بیمه، جزئی از کلیت نظام است که باید از طریق جلباعتماد مردم و برقراری ارتباط تعاملی، افکار عمومی را همراه و همگام خود نموده تا بتواند در بلندمدت با برنامهریزیهای منطقی بهعنوان مجموعهای از نظام در راه توسعه همهجانبه و پایدار گام بردارد.
هرچند علوم ارتباطات به معنای عام آن از لحاظ سختافزاری، نرمافزاری و تکنولوژیکی، گسترش و تعمیق بسیار یافته و بهره گبری از این دانش بهعنوان یک ضرورت بایسته برای تمام حوزهها ثابت شده؛ اما به نظر میرسد باوجود همه تلاشهایی که کارگزاران حوزه ارتباطات صنعت بیمه از خود نشان دادهاند - به جز معدود برنامههای نافرجام، محدود و مقطعی - هنوز سیستم و برنامه منسجمی برای اطلاعرسانی در سطح کلان و خرد در کشور برای تعمیم فرهنگ بیمه به فردفرد جامعه ایجاد نشده است و برنامههای این نهاد در دورهها و مقاطع مختلف هرچند تاثیر گذار بوده ولیکن به علل مختلف مانند «عدم اعتقاد راسخ و حمایت سردمداران این سازمان به فعالیتهای ترویجی»، «توانمند نبودن مدیران مرتبط با این حوزه»، «هزینههای بعضاً بالای فعالیتهای تبلیغاتی - اطلاعرسانی»، «تکرارنشدن کمپینهای اطلاعرسانی، تبلیغاتی»، «عدم توجه به بندهای گنجانده شده در اسناد بالادستی مانند سند توسعه فرهنگ بیمه - که به جد نیازمند بازنویسی است -»، و... موجب شده است اطلاعات بعضاً پردازش شده و قابلارائه به مردم در جایگاه خود حبس و یا با مشکلات بسیار و در خوشبینانهترین حالت با تأخیر زیاد در اختیار استفادهکنندگان قرارگیری. این موضوع در طولانیمدت تأثیرات نامطلوب خود را بر «نحوه اتخاذ تصمیمات درست»، «بهرهوری نامناسب از زمان، نیروی انسانی و امکانات»، «ناتوانی در مدیریت بحرانهای بیمهای» گذاشته است، موضوعاتی که هرچه نداشته باشد بر عدم آشنایی مردم - بیمهگذاران بالقوه - با مفاهیم بیمهای و متعاقب آن عدم ایجاد اعتماد و بهرهگیری از خدمات آن نقشآفرین بوده است.
مدیریت بر اطلاعات و پیامها شامل جریان «تولید»، «گردآوری»، «پردازش»، «اشاعه» و «استفاده مناسب» از اطلاعات است که رعایت همه آنها دارای حساسیت بسیاری است. به باور نگارنده نگاههای حاکم چند سال اخیر بر همه فرایندهای این بخش از مدیریت، یا دارای مشکل است و یا با سنگاندازیهای سلیقهای بهکندی در حال انجام است.
صنعت بیمه کشور و به بیان روشنتر بازیگران حوزه ارتباطات و روابطعمومی، آگاهانه یا از سرنا آگاهی در «تولید» اخبار و مطالب از طریق قالبهای سنتی و مدرن به دلایل مختلف (قانونی، سلیقهای، مدیریتی، ترس، نبود اختیار کافی، لزوم تطبیق مطالب با مقررات و آییننامهها، دانش اندک و....) با مشکلات عدیده مواجهاند، همین بازیگران به دلایل مختلف توان «گردآوری اطلاعات» و مطالب موردنیاز، جذاب و مخاطبپسند را ندارند، اگر هم این توانمندی را پیدا کنند به همان دلایل پیش گفت اختیار و قدرت لازم و کافی برای «پردازش» اطلاعات دریافتی و متعاقب آن فرمدهی و انتخاب قالب متناسب برای عرضه به مخاطبان عام و خاص را ندارند، کمتر حوزهای دیده میشود که برنامهای مدون و منظم و تاثیر گذار برای «اشاعه» و نوآوری مطابق با نظر «اورت راجرز» داشته باشد چه در این حوزه هم نظرِ مدیران ارشد ارجح مینماید و هم اجرا در یک سیر پذیرفته شده، سنتی و کمریسک، جذابتر و کم درد سرتر است. مسلم است که اجرای همه این فرایندهای برای رسیدن به هدف غایی یعنی همان «استفاده مناسب» طراحی میشود برایناساس اگر هرکدام از این فرایندها بهدرستی در جای خودش ننشیند هم دسترسی مخاطب به مطلب تهیه شده دچار اختلال میشود و هم احتمال عدم درک محتوای ارایه شده – بهعنوان یکی از عناصر یک ارتباط موفق یعنی رمزیابی - بالاتر میرود.
با این تفاسیر نظر میرسد با تنظیم یک برنامه جامع، متناسب با تحولات تکنولوژیکی و در راستای چشماندازهای ترسیم شده، روشن و واقعبینانه و مبتنی بر دانش مغزافزاری، میتوان فرایند بهرهگیری از قابلیتها، توانمندیها و ظرفیتهای رسانهها را آسانتر نموده و جریان اطلاعرسانی، انتشار اطلاعات، ارتباط دوسویه یا تعاملی، سنجش و جلب و جذب افکار عمومی و کسب تفاهم متقابل را مدیریت کرد و در این مسیر رسانهها بستر بالقوهای هستند که مناسبترین امکانات و شرایط را برای برقراری ارتباط با افکار عمومی فراهم میسازند.
تدقیق و تحقیق در جامعه امروز نشان میدهد که هرچند برنامههای مختلف، متنوع، گوناگون و جذابی در طی چند سال و یا چند دهه اخیر برای افزایش اطلاعات بیمه و متعاقب آن تقویت سواد بیمهای مردم توسط شرکتها و مؤسسات بیمهای انجام شده و همه این برنامهها و اقدامات نیز جای تحسین و احترام دارد و لیکن علیرغم همه این تلاشها، تحقیقاً هنوز هم که هنوز است در زمینه آگاهی عمومی نسبت به بیمه مشکلات جدی وجود دارد که پرداختن به آنها در معرفی بهینه بیمه به افکار عمومی کمک شایانی خواهد کرد.
«بیمه» در حال حاضر بنا به ماهیت ذهنی و مفهومی خود برای بسیاری از مردم ناشناخته و مغفول مانده است و باور نگارنده این است که میتوان با ایجاد مکانیزمهای لازم این حرفه و خدمت را به افکار عمومی به طور اعم و نخبگان به طور اخص شناساند. رسانههای جمعی از دیرباز با چاپ نخستین روزنامهها در دنیا سرنوشت مشترکی با جوامع انسانی پیدا کردند که دارای اثرات متعامل و متقابلی با یکدیگر بودهاند. «سرعت»، «نظم»، «گستردگی و تداوم انتشار»، «فراگیر بودن»، «جذابیت» و در عرصه کنونی: «میل به عضویت در شبکههای بسیار قدرتمند اجتماعی و اطلاعرسانی»، «گسترش رسانههای شخصی» و متعاقب آن «تاثیر گذاری و نظارت شخصی بر روندها و فعالیتهای جامعه از طریق رسانههای متنوع و مولتی مدیهای جذاب»، ویژگیهایی است که رسانهها با برخورداری از آنها بر دیگران تاثیر میگذارند و در حوزه بیمه میتوانند با «شناساندن فلسفه و روح بیمه و تبیین اهمیت آن در جامعه»، «بالابردن ارزش کیفی خدمات بیمهای»، «برقراری ارتباط و امکان تبادل تجارب دستاندرکاران بیمه»، «افزایش و ارتقای سطح آموزش بیمه»، «معرفی مطلوب و جذاب رشتههای بیمهای به اقشار مختلف»، «تشویق و ترغیب مردم به فعالیتهای بیمهای» و «تلاش برای برداشتن موانع رشد اعتلای این حرفه» مفید باشد. در این مسیر «پرهیز از واکنشهای هیجانی و احساسی از طرف مدیران ارشد و میانی به برخی مطالب منتشر شده با اهداف معین» و هم چنین «تولید محتواهای مختلف باهدف آموزش، راهنمایی و ایجاد همبستگی بین ارکان صنعت و مردم» از نان شب هم واجبتر است.
بههرحال برای ماندن در این عرصه باتوجهبه سرعت فزاینده تحولات در جامعه بینالمللی و عقب نماندن از کورس رقابت در صحنه اطلاعاتی و ارتباطی، تدوین ساختارهای جدید در راستای برنامههای بلندمدت با عنایت به گسترش روزافزون شبکههای اجتماعی و اطلاعاتی، موضوعی است که اکنون بهعنوان یک «ضرورت» برای بیمه تبدیل شده است، ضرورتی که دیگر نگاه سنتی تجملی را بر خود بر نمیتابد و با حاکمیت نگاههای مثبت و تمرکز بر بهرهگیری از توجه دانش و تجربه فعالان این بخش قطعاً آرزوی دستنیافتنی هم نیست.
انتهای پیام/
|