خانمها در روابط عمومی: نحوۀ تأثیر جنسیت بر حرفه
اثر لاریسا گورنیگ، لیندا چایلدرز هون، الیزابت لنس توت
شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- بیست سال گذشته شاهد ورود سیلآسای خانمها به درون حرفۀ روابط عمومی بوده، ام�'ا نابرابریهای مبتنی بر جنسیت در پرداخت حقوق و پیشرفت و ترق�'ی همچنان به صورت واقعیتی دردسرساز به قو�'ت خود باقی مانده است. بهعلاوه، هرچه این زمینه بیشتر رنگ زنانه به خود بگیرد، شاغلان مرد و زن به طور یکسان با چشمانداز کاهش وجهه و حقوق و دستمزد روبرو میشوند. این کتاب دورانساز بررسی جامعی از وضعیت و جایگاه زنان در روابط عمومی را عرضه میکند و روشهایی ملموس را برای کسب برابری در تحصیلات و اشتغال پیشنهاد مینماید. مؤل�'فین ادبیات نظری روابط عمومی و جنسیت را با نتایج مطالعۀ عمدۀ طولی زنان در این میدان را، با دادههای روشنگر حاصل از مصاحبه و گروه تحت مطالعه ادغام میکنند. عناوین تحت پوشش شامل عوامل دخیل در تبعیض جنسی، میزان برابری روابط عمومی با سایر حرفهها در مواضیع مرتبط با جنسیت، معضلات پیش روی زنان کارآفرین و مدیر، تجارب متخص�'صین اقل�'یت قومی، فواصل دستمزدی، سقف شیشهای، و نحوۀ پروراندن راه حلها در سطوح فردی، سازمانی و اجتماعی میشود.
خواندن این کتاب برای مدر�'سین و شاغلان روابط عمومی ضرورت اساسی دارد. آن را میتوان به عنوان کتاب درسی در سمینارهای پژوهش کارشناسی ارشد، و نیز به صورت کتاب درسی تکمیلی در دورههایی که به مسائل جنسیتی در روابط عمومی میپردازد استفاده کرد. میتواند راهنمای مفیدی برای شاغلان جوانی شود که وارد حرفه میشوند، و بینشهای حیاتی برای مدیران روابط عمومی به دست میدهد.
خانمها در روابط عمومی:نحوۀ تأثیر جنسیت بر حرفه
اثر لاریسا گرونیگ، الیزابت لنس توت، لیندا چایلدرز هون
مؤل�'فین کتاب خانمها در روابط عمومی: نحوۀ تأثیر جنسیت بر حرفه در زمرۀ معدود دانشگاهیان در ایالات مت�'حدهاد که دو دهۀ گذشته را به بررسی انتقال روابط عمومی از شغلی تحت سُلطۀ مردان به حرفهای تحت تسل�'ط زنان سپری کردهاند. با بیش از 750 مرجع از نوشتارهای مطالعات ارتباطات، روانشناسی، جامعهشناسی، روابط عمومی تا مدیریت، مؤل�'فین مجموعۀ عمدۀ پژوهشی دربارۀ زنان در روابط عمومی فراهم آوردهاند. متأس�'فانه، نفس نقطۀ قو�'ت این اثر که با وسواس زیاد به طور مستند تهی�'ه شده، به نقطه ضعف آن منجر میشود. مؤل�'فین، که از چشمانداز لیبرال فمینیستی مینویسند، تفک�'ر جدید زیادی در این موضوع به دست نمیدهند، و بسیاری از خوانندگان ممکن است مطالب را تکراری و نثر را فاقد استحکام لازم بیابند. ام�'ا، برای محق�'قینی که در این زمینه کار میکنند و کسانی که تازه وارد این بحث شدهاند، این کتاب منبعی عالی است. یکی از فصول مقد�'ماتی، "درک مسائل"، را برای کلاس روابط عمومی سال او�'ل، که 85 درصد آن را دختران تشکیل میدهند، به عنوان تکلیف معی�'ن کردم. جوابهای مکتوب آنها به آنچه که خواندند برای هر کسی که در چند سال گذشته در دورۀ کارشناسی تدریس کرده حیرتآور بود. اظهار نظر یکی از آنها که "من طرفدار حقوق زنان نیستم ام�'ا از پی بردن تبعیض علیه زنان در روابط عمومی مشمئز و بیزار شدم،" نمونۀ اکثر جوابها بود. اگرچه تعداد دانشجویان سال او�'ل که بتوانند تمامی کتاب را به دق�'ت بخوانند بس اندک بود، ام�'ا این فصل اجمالی یقیناً تا حد�'ی ایجاد آگاهی نمود.
کتاب، احتمالاً به عل�'ت نیاز به ادغام تحقیق اصلی با بررسی عمدۀ آثار قبلاً منتشر شده و مشکلات ذاتی وقتی که سه نفر با هم دست به تحریر یک کتاب میزنند، از لحاظ کیفیت متغی�'ر است. مؤل�'فین نوشتارهای مربوط به زنان در مدیریت و کارآفرینی را مرور میکنند و همانندیهای بین تجربههای زنان در روابط عمومی و کارکنان زن در سایر زمینههای، از قبیل حقوق، دامپزشکی و جاسوسی را بررسی میکنند. (مؤل�'فین از مطالعهای نقل قول میکنند که اگرچه چهل درصد نیروی کار سازمان مرکزی اط�'لاعات (CIA) آمریکا را زنان تشکیل میدهند، ام�'ا آنها فقط 9 درصد مناصبی را در اختیار داشتند که مسیر شغلی مرتبطی را تأمین میکرد.)
بخشهایی که به تنو�'ع و نیز به تجارب شاغلان افریقایی، آسیایی، و آمریکاییان اسپانیولیتبار اختصاص یافته، از آنجا که این تجربیات را در نوشتارهای گستردهتری دربارۀ نژادپرستی و سازمانها قرار داده، کمتر رضایتبخش است. در بخشی با عنوان "اندیشههای پایانی" در فصلی با عنوان "اقل�'یتهای نژادی و قومی در روابط عمومی ایالات مت�'حده"، مؤل�'فین مینویسند، "در این مقطع از کتابمان، اثبات کردهایم که زنان امریکایی – اعم از اقل�'یت و اکثریت – در اکثر زمینههای شغلی که مشغول به کارند، محروم از مزایا هستند ... تازه اکنون، اوائل ورود به دهۀ نخست قرن بیست و یکم، تدریجاً در مییابیم که تبعیض چگونه به شیوههای گوناگون بر گروههای اقل�'یت تأثیر میگذارد." (ص169). نظریهپردازان طرفدار حقوق زنان از قبیل بِل هوکس ، که از اوائل دهۀ 1970 مشغول نوشتن دربارۀ زندگی و ایدههای زنانِ در حاشیه بوده است، توانسته زمینهای ارزشمند برای هرگونه بحثی در خصوص تجربیات زنان امریکایی افریقاییتبار شاغل در روابط عمومی فراهم آورد. فصلهایی دربارۀ تجاوز از حدود (مثلاً، ندیده گرفتن وظایف روابط عمومی توس�'ط بازاریابی)، نقشهای روابط عمومی (فن�'ی در مقابل مدیریتی)، فواصل جنسیتی در حقوقها، و سقف شیشهای قویتر نوشته شده است، زیرا ارتباطی نزدیک با تخص�'ص مؤل�'فین دارد.
در حالی که در اوائل کار توصیفی مختصر از بحث در خصوص معنای جنس و جنسیت عرضه شده، ام�'ا مؤل�'فین پیشنهاد میکنند که برای اهداف کتاب اصطلاح "جنسیت" (gender) را با زیستشناسی و فیزیولوژی و اصطلاح "جنس" (sex) را با خصوصیاتی که مرتبط با مردان و زنان است، از قبیل قاطعیت و جسارت، و سرسپردگی و فرمانبرداری برابر قرار میدهند (ص21). بعضی از خوانندگان ممکن است این کاربرد اصطلاحات را تا حد�'ی گیج کننده بیابند. و در واقع، در صفحات بعدی کتاب، خود مؤل�'فین با این استدلال که جنسیت دارای ساخت اجتماعی است، در تناقض با اد�'عای او�'لیۀ خود سخن میگویند. بهعلاوه، برابر دانستن "جنسیت" با بیولوژی نگران کننده است، زیرا غالباً به برانگیختن آنچه که میتوان ماهیتگرایی نامید منجر میشود. مؤل�'فین مرت�'باً به مخاطرهآمیز بودن این نوع استدلال اشارتی تلویحی دارند ام�'ا در عین حال این موضوع را مطرح میکنند که زنان دارای استعداد بالقو�'ه برای تغییر نه تنها سازمانهای خود بلکه جامعۀ گستردهتر و حت�'ی جهان هستند. زیرا این باور وجود دارد که آنها به مذاکره بیشتر از میل به سیطره اهم�'یت میدهند. در فصل نهایی، که جهانی شدن مورد بحث واقع شده، مؤل�'فین به این نکته تصریح دارند که "مشتریان، تأمین کنندگان، و رقبای سازمان نوعی مستقر در ایالات مت�'حده به مراتب بیش از گذشته ناهمگن هستند. به این ترتیب آنچه را که بعضیها استعدادهای "طبیعی" زنان به عنوان عوامل برقرار ارتباط، تلفیق کنندۀ اط�'لاعات، مذاکره کننده، آموزش دهنده و حت�'ی شفا دهنده تلق�'ی میکنند باید به میزان فزایندهای ارج نهاد." (ص357)
اگرچه فصل ماقبل آخر عنوان "راهبردهای فمینیستی با نیت بنیادستیزانه" را دارد، ام�'ا باید از خود پرسید که دقیقاً مقصود از بنیادستیزانه چیست. مثلاً، در بخش "ارزیابی مجد�'د تحصیلات کارشناسی"، مؤل�'فین بر ایدههایی از قبیل بردن آموزش روابط عمومی به مدارس بازرگانی و تلفیق دیدگاههای زنان در برنامۀ آموزشی با تشویق زنان دانشگاهی بیشتر به نوشتن کتب درسی تأکید کردهاند. از زمان "مشعلهای آزادی،" کارزار ایجاد شده توس�'ط ادوارد برنیز (Edward Bernays) نزدیک پایان قرن گذشته که ارزشهای فمینیستی را برای افزایش سهم بازار شرکت تولید توتون به کار گرفت، روابط عمومی به عنوان شغل با ارزشهای دنیای شرکتی همپیمان شده است. بردن آموزش روابط عمومی به درون مدارس بازرگانی به نظر نمیرسد مانند اکثر تدابیر نوآورانه جهت برقراری برابری برای زنانی که در این زمینه اشتغال دارند مؤث�'ر باشد. فقط باید به تجربۀ زنانی نگریست که در دهۀ 1980 بامو را وسیلۀ پیشرفت خود در دنیای شرکتی برای اندیشۀ ثانوی تأم�'لبرانگیز میدانستند. سرشماری از زنان متصد�'ی شرکتی در کانادا که سال گذشته Globe and Mail گزارش کرده نشان میدهد که فقط 4/3% از متصد�'یان شرکتی با "عنوان صاحب نفوذ" زنان بودند. تنها 4/6% از فرماندهان نظامی زنان بودند (8 فوریه 2000، ص A17). شاید توصیهای افراطیتر الزامی کردن دورههای در تحصیلات فمینیستی و تحصیلات فرهنگی در برنامۀ آموزشی اصلی دورههای روابط عمومی باشد.
با این همه، این کتاب در جلب توج�'ه به نحوۀ مشارکت زنان در زمینۀ روابط عمومی مقصود را تأمین میکند. مؤل�'فین، با مصاحبههای ژرفنگرانه و مطالعۀ گروههای تحت آزمایش، در بیان تجربیات زنان در این شغل به فرد فرد زنان فرصت سخن گفتن دادهاند. این کتاب ممکن است برای دانشگاهیان کانادای جهت مستند ساختن کاملتر مسائل جنسیتی و روابط عمومی آنچنان که در سازمانهای کانادایی وجود دارد، منبع الهامی را فراهم نماید. در مورد وضعیت کاناداییها پژوهش بسیار اندکی انتشار یافته و آن اندک هم اینک از لحاظ تاریخی منسوخ است. نگاهی گذرا به بایگانی تاریخچههای منتشر شده توس�'ط PR Canada، مجل�'ۀ آنلاین برای شاغلان، نشان میدهد که 17 تاریخچه تا اکتبر 2000 انتشار یافته که شش مورد آن زنان بودهاند. تمامی زنانی که نقش مهم�'ی ایفا کردهاند دفاتر مشاورۀ روابط عمومی خود را تأسیس کرده بودند. علیرغم ماهیت غیرمتعارف این نمونۀ کوچک، باید از خود پرسید چرا این زنان کارآفرینی را بر روابط عمومی سازمانی ترجیح دادهاند. کتاب خانمها در روابط عمومی: نحوۀ تأثیر جنسیت بر حرفه غذای فکری وافری جهت جواب دادن به سؤال مزبور به ما میدهد.
http://www.cjc-online.ca/index.php/journal/article/viewArticle/1261/1265
|