شبكه اطلاعرساني روابطعمومي ايران (شارا) || در ميان بخشهاي مختلف يك سازمان، بزرگترين چالشها مربوط به بخش منابع انساني است؛ زيرا برخلاف ساير واحدها، مديريت كاركنان خواستار توجه كامل به افكار، احساسات و عواطف آنان براي رسيدن به اهداف سازمان است. بهرهوري بالا از مزاياي بلندمدت كاركنان باانگيزه است. كاركنان باانگيزه سرمايه ارزشمندي براي سازمان هستند كه ارزش زيادي را در راستاي حفظ، تقويت، رشد كسبوكار و درآمد سازمان دارند.
هرچيزي كه انگيزه را در كاركنان تقويت كند، در نهايت منجر به افزايش بهرهوري نيز خواهد شد. انگيزه، افراد را به فعاليت عملي ترغيب ميكند و محرك اصلي رفتار كاركنان در محيط سازمان است. انگيزه، الگوهاي رفتاري صحيح را شكل ميدهد و سرچشمههاي اصلي كيفيت فعاليت كاركنان در سازمان است. همچنين انگيزه، تا حد زيادي ذهني است و احساسات ذهني كاركنان را نشان ميدهد. عوامل انگيزشي در سازمان، متغيرهاي شناختي هستند و به طرق مختلف باعث بروز رفتارهاي مختلف ميشوند. انگيزه به طور مداوم به وجود ميآيد و جهت كلي رفتار فرد را تعيين ميكند.
۱- احساس نياز يا نارضايتي. فرآيند انگيزش زماني آغاز ميشود كه نيازي ارضا نشده در كارمند وجود داشته باشد. انگيزه، نيروي محركه واقعي است كه كارمند را قادر ميسازد تا هر كاري را براي رسيدن به هدف خود انجام دهد. اين نقطه شروع فرآيند انگيزش است. بنابراين نيازها و خواستههاي كاركنان بايد شناسايي و سپس درك شود؛ زيرا در غير اين صورت، فرد را از وضعيت فعلي خود ناراضي ميسازد. نيازهاي انگيزشي مانند محركهاي بدن انسان از قبيل گرسنگي و تشنگي، فعال ميشوند. همچنين اين نيازها ميتوانند توسط محركهاي خارجي مانند ديدن تبليغات و آگهيها، فعال شوند.
۲- تنش. وجود نياز ارضا نشده به انسان تنش وارد ميكند. هنگامي كه يك نياز يا انگيزه محققنشده باقي ميماند، باعث ايجاد يك محرك داخلي قوي در كاركنان ميشود كه خواستار اقدام به اين است كه چگونه ميتوانم اين كار را انجام دهم. اين تنش باعث ايجاد ميل به انگيزه در كارمند ميشود و او شروع به جستوجوي جايگزينهاي مختلف براي ارضاي اين تنش ميكند. زماني كه كارمند وارد مرحله تنش شود، بلافاصله او را به مرحله سوم فرآيند انگيزش، يعني جستوجو ميبرد. كارمند فورا شروع به جستوجو در مورد اينكه چگونه ميتواند اين كار را انجام دهد، خواهد كرد.
۳- پس از جستوجو براي جايگزيني، كارمند شروع به رفتار مطابق با گزينه انتخابي ميكند. مرحله بعد ممكن است به عنوان اقدام ناميده شود كه اقدام، انجام منطقي سه مرحله اول فرآيند انگيزش است. پس از گذراندن مرحله انگيزه، تنش و جستوجو، نتيجه نهايي در مرحله عمل بروز پيدا خواهد كرد و كارمند را به سمت دستيابي موفق به هدفي ميبرد كه انگيزههاي او را برآورده ميكند.
۴- كاهش تنش. پس از برآوردن نياز، كارمند آسوده ميشود و تنش او كاهش مييابد.
۵- بازخورد مرحله نهايي در فرآيند انگيزش است. اين مرحله براي سازمان جهت دريافت بازخورد از كاركنان به منظور ارتقاي آنها براي بهبود محيط كار و سطح انگيزه كاركنانش بسيار مهم است. بازخورد، اطلاعاتي را براي تجديدنظر يا اصلاح نيازها فراهم ميكند. به عنوان مثال، اگر در يك كارمند نياز به كسب درآمد بيشتر ايجاد شود، اين نياز او را بيقرار ميكند و به اين فكر ميافتد كه چگونه نياز خود را برآورده كند. براي ارضاي نياز خود ممكن است به فعاليت بيشتر در سازمان فكر كند و ارتقا پيدا كند.
اما فرآيند انگيزش با ارضاي يك نياز خاتمه نمييابد. پس از برآورده شدن يك نياز، نياز ديگري ايجاد ميشود و همين روند ادامه مييابد تا انواع نيازهاي موجود در كاركنان، پديدار شوند. موفقيت هر كسب و كاري در دست كاركنان باانگيزه است. بنابراين مديريت بايد مكانيزمهاي خاصي را براي حفظ انگيزه كاركنان خود تدوين كند.
بر اساس مطالعات روانشناسي، روانشناسان نظريههاي انگيزشي مختلفي را گردآوري كردهاند. اين نظريهها به ما ميگويند كه يك كارمند چگونه رفتار ميكند و چه چيزي او را تحريك ميكند. براي اينكه راه به درستي طي شود بايد نيازها به درستي شناسايي شوند. تغييرات شديد در محيط مستلزم بازبيني و اصلاح نيازهاست.
معمولا عملكرد كاركنان به وسيله سه عامل زير تعيين ميشود: توانايي، محيط و انگيزه. اگر هر كدام از اين سه عامل كم يا ناقص باشند، عملكرد موثر غيرممكن است. ممكن است يك مدير كاركنان زيادي را تحت نظر داشته باشد كه اتفاقا واجد شرايط هم باشند و بهترين محيط كاري را براي آنان تامين كند؛ اما عملكرد موثر نتيجه نخواهد داشت مگر اينكه زيردستان انگيزه خوبي داشته باشند. بنابراين، مديريت از طريق انگيزه دادن به كاركنان براي تحقق اهداف سازمان ميتواند فعاليتهاي مدنظر خود را به طور موثر انجام دهد.
تاليف: دكتر رحمان عابدينزادهنياسر
منبع: donya-e-eqtesad