درباره شارا | تماس | جستجوی پیشرفته | پیوندها | موبایل | RSS
 خانه    تازه ها    پایگاه اخبار    پایگاه اندیشه    پایگاه کتاب    پایگاه اطلاعات    پایگاه بین الملل    پایگاه چندرسانه ای    پایگاه امکانات  
سه شنبه، 1 خرداد 1403 - 02:12   

فراخوان دومین اجلاس ملی مدیران روابط‌عمومی

  فراخوان دومین اجلاس ملی مدیران روابط‌عمومی


ادامه ادامه مطلب یک

نابینایان و هوش مصنوعی

  نابینایان و هوش مصنوعی


ادامه ادامه مطلب دو

مروری بر هوش مصنوعی گوگل: جستجوهای بیشتر، رضایت کمتر

  مروری بر هوش مصنوعی گوگل: جستجوهای بیشتر، رضایت کمتر


ادامه ادامه مطلب سه

چالش‌‌های اتحادیه اروپا در مواجهه با فناوری هوش مصنوعی

  چالش‌‌های اتحادیه اروپا در مواجهه با فناوری هوش مصنوعی


ادامه ادامه مطلب چهار

   آخرین مطالب روابط عمومی  
  حرکت از برند شخصی به تجاری
  فرهنگ دیجیتال در روابط‌عمومی
  4 راه برای تصمیم‌گیری موثرتر
  روابط‌عمومی چگونه «هنر هشتم» لقب گرفت؟
  مزایای کلیدی تحول دیجیتال چیست؟
  هرچه من را تأیید کند، درست است!
  بازگشت یا عدم بازگشت به دفتر
  5 استراتژی رفتاری برای جذاب‌تر کردن محتوای شما
  چگونه یک رییس ناامن را شناسایی و مدیریت کنیم
  اهمیت مشارکت روابط عمومی‌ها در تصمیمات سازمان تأمین‌اجتماعی
ادامه آخرین مطالب روابط عمومی
- اندازه متن: + -  کد خبر: 20415صفحه نخست » مقالات روابط عمومییکشنبه، 6 دی 1394 - 08:24
آیـنـــــده‌ پـژوهـــــی
مطالعات آینده (که به آن آینده‌پژوهی نیز گفته می‌شود) عبارت از مطالعة آینده‌های بدیهی فرض شدة محتمل، امکانپذیر مرجّح و جهان‌بینی‌ها و افسانه‌های مؤیّد آنها است.  بحثی وجود دارد که آیا این رشته هنر است یا علم. به طور کلّی می‌توان آن را شاخه‌ای از علوم اجتماعی و موازی با رشتة تاریخ دانست.
  

4 Ways to Go Beyond the Press Release in a Post Panda World image panda bear 1113tm pic 106 300x199

 

 

شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- مطالعات آینده (که به آن آیندهپژوهی نیز گفته میشود) عبارت از مطالعة آیندههای بدیهی فرض شدة محتمل، امکانپذیر مرجّح و جهانبینیها و افسانههای مؤیّد آنها است.  بحثی وجود دارد که آیا این رشته هنر است یا علم. به طور کلّی میتوان آن را شاخهای از علوم اجتماعی و موازی با رشتة تاریخ دانست. تاریخ به مطالعة گذشته میپردازد و مطالعات آینده به بررسی آینده مبادرت میکند.  مطالعات آینده (که بسیاری از شاغلان این رشته آن را به طور خلاصه و غیررسمی "آیندهها" میخوانند، در صدد پی بردن به آن چیزی است که محتملاً تداوم دارد و آنچه که منطقاً تغییر میکند. به این ترتیب، بخشی از این رشته در صدد یافتن درکی سیستماتیک و بر مبنای الگویی معیّن نسبت به گذشته و حال است، و احتمال رویدادها و روَندهای آینده را تعیین می کند. بر خلاف علوم فیزیکی که سیستم دقیقتر و مشخّصتری مطالعه میشود، مطالعات آینده به نظام جهانی بزرگتر و پیچیدهتری علاقمند است.  مجموعه روشها و دانش در مقایسه با علوم طبیعی یا حتّی علوم اجتماعی از قبیل جامعهشناسی، اقتصاد و علوم سیاسی، کمتر ثابت شده است.

 

نظر اجمالی

مطالعات آینده زمینهای بینرشتهای است که به مطالعة تغییرات دیروز و امروز، و گروهبندی و تحلیل عقاید و راهبردهای حرفهای و غیرحرفهای با توجّه به فردا میپردازد. این شامل تحلیل منابع، الگوها، و علل تغییر و ثبات در تلاشی برای تدوین آیندهنگری و ترسیم آیندههای احتمالی است. به این رشته در نقاط مختلف جهان با عباراتی از قبیل مطالعات آینده، مآلاندیشی راهبردی، آیندهگرایانه، آیندهاندیشی و آیندهشناختی اشاره میشود.  مطالعات آینده و مآلاندیشی راهبردی اصطلاحاتی هستند که در میدان علمی و دانشگاهی در ممالک انگلیسی زبان جهان، بیش از سایر موارد به کار میروند.

اصطلاح اصلی مآلاندیشی (foresight) بود و ابتدا به این معنی توسّط هربرد جرج ولز (H. G. Wells) در سال 1932 به کار رفت. "آیندهشناختی" (Futurology) اصطلاحی است که در دائرةالمعارفها معمول است، گو این که امروزه تقریباً منحصراً توسّط غیرشاغلان، حدّاقل در دنیای انگلیسیزبان، استفاده میشود. "آینده شناختی" به عنوان "مطالعة آینده" تعریف میشود.  این اصطلاح توسّط استاد آلمانی اوسیپ کا فلشتایم (Ossip K. Flechtheim) اواسط دهة 1940 ابداع گردید؛ او آن را به عنوان شاخة جدیدی از دانش پیشنهاد کرد که دانش جدید احتمالات را در بر میگرفت.  این اصطلاح در دهههای اخیر به علّت تأکید شاغلان مدرن بر اهمّیت شکل جانشین و به صورت جمع "  آیندهها" (futures)، و نه حالت انعطافناپذیر "  آینده"، و محدودیتهای پیشبینی و احتمالا، در مقابل پدید آوردن آیندههای ممکن و مرجّح، از نظر افتاده است.

سه عامل معمولاً مطالعات آینده را از پژوهشی که در سایر رشتهها صورت میگیرد متمایز میسازد (گو این که تمامی این رشتهها، به درجات گوناگون، همپوشی دارند).  اوّل، مطالعات آینده غالباً نه تنها آیندههای احتمالی، بلکه محتملتر، مرجّح، و "نویسة عام" (wild card) را نیز بررسی میکند. دوم، مطالعات آینده نوعاً سعی دارد دیدگاهی کلنگرانه یا سازمند مبتنی بر  بینشهای حاصله از سلسلهای از رشتههای گوناگون داشته باشد.  سوم، مطالعات آینده فرضیات پشت دیدگاههای متداول و متناقض مربوط به آینده را زیر سؤال برده تجزیه و تحلیل میکند. به همین ترتیب آینده تهی نیست بلکه مملو از فرضیات پنهان است. مثلاً، بسیاری از مردم انتظار فروپاشی قریبالوقوع زیستبوم (اکوسیستم) کرة زمین در آینده را دارند، در حالی که دیگران بر این باورند که زیستبوم فعلی بقای بی انتها دارد. رویکردی مآلاندیشانه در صدد تحلیل و تأکید بر فرضیاتی بر میآید که این قبیل دیدگاهها را تقویت میکند.

مطالعات آینده عموماً بر پیشبینیهای کوتاهمدّت از قبیل نرخهای بهره در چرخة تجاری بعدی، یا مدیران یا سرمایهگذاران با افقهای زمانی کوتاهمدّت تمرکز ندارد. اکثر برنامهریزیهای راهبردی، که برنامههای عملیاتی برای آیندههای ترجیحی با افقهای زمانی یک تا سه ساله را تدوین میکند، نیز آینده تلقّی نمیشود.  برنامهها و راهبردهایی با افقهای زمانی طولانیتر که به طور اخصّ سعی دارد رویدادهای احتمالی آینده را پیشبینی کند مسلّماً بخشی از این رشته هستند.

رشتة آیندهها همچنین کسانی را که آینده را با وسائل ماوراءالطّبیعی پیشبینی میکنند مستثنی میسازد. در عین حال، سعی دارد الگوهایی را که این قبیل گروهها استفاده میکنند و تعبیراتی را که آنها به این الگوها میدهند درک کند.

 

تاریخچه

یوهان گالتونگ و سهیل عنایتالله در کلانتاریخ و کلانتاریخنویسان (Macrohistory and Macrohistorians) استدلال میکنند که جستجو برای یافتن الگوهای بزرگ تغییر اجتماعی به دوران سو ما چین (Ssu Ma Chien)، (140-90 قبل از میلاد) و نظریة او دربارة چرخههای فضیلت بر میگردد، گو این که آثار ابن خلدون (1332-1406) از قبیل مقدّمه مثالی است که برای جامعهشناسی مدرن بیشتر قابل درک می باشد. برخی از مبانی روشنگرانة مطالعات آینده در اواسط سدة نوزدهم پدیدار شد؛ بنا به گفتة وندل بل (Wendell Bell)، بحث کنت (Comte) از الگوی الگوهای[1] تغییر اجتماعی خبر از مطالعات آینده به عنوان گفتمانی تحقیقاتی و عالمانه میدهد.

اوّلین آثاری که سعی در پیشبینی منظّم و مدوّن آینده داشتند در سدة هجدهم به رشتة تحریر در آمدند. خاطرات سدة بیستم (Memoirs of the Twentieth Century) اثر ساموئل مادن (Samuel Madden) در 1733، شکل رشتهای از نامههای دیپلماتیک را به خود میگیرد که در سالهای 1997 و 1998 توسّط نمایندگان بریتانیا در بلاد بیگانه از قبیل قسطنطنیه، رُم، پاریس، و مسکو نگاشته شده است.  امّا، فناوری سدة بیستم مشابه تکنولوژی عصر خود مادن است ـ امّا نقطة تمرکز بر وضعیت سیاسی و مذهبی جهان در آینده قرار دارد. مادن کارش را با نوشتن حکومت جرج ششم، 1900 تا 1925 (The Reign of George VI, 1900 to 1925) ادامه داد و در آن (در زمینة اوج ساخت کانال در آن زمان) او شبکة بزرگی از آبراهههایی را پیشبینی کرد که به نحوی چشمگیر الگوهای زندگی را متحوّل خواهند ساخت ـ "روستاها به شهرهای کوچک تبدیل شوند و شهرهای کوچک به بلاد بزرگ تغییر شکل دهند."

در اواخر سدة نوزدهم، با نویسندگان معتبر و مشهوری، از جمله ژول ورن، اچ جی ولز، که داستانهای خود را در متن دنیای خیالی آینده قرار دادند، ژانر افسانة علمی تثبیت شد.


سرچشمه

بنا به گفتة والتر وارن واگار (W. Warren Wagar)، بنیانگذار مطالعات آینده اچ جی ولز بود.  نوشتة او با عنوان پیشبینی واکنش پیشرفت ماشینی و علمی بر زندگی و اندیشه انسان: تجربهای در پیشگویی (Anticipations of the Reaction of Mechanical and Scientific Progress Upon Human Life and Thought) ابتدا در سال 1901 به صورت دنبالهدار در Fortnightly Review منتشر شد. [9] این کتاب که پیشبینی میکند جهان در سال 2000 به چه شکلی خواهد بود، هم در خصوص کنایههای موفّقیتآمیز (قطارها و اتومبیلهایی که به توزیع جمعیت از شهرها به حومه منجر میشوند؛ تنزّل محدودیتهای اخلاقی به مردان و زنانی که طالب آزادی بیشتر در برخی روابط هستند؛ شکست نظامیگرایی آلمانی، وجود اتّحادیة اروپا، و نظم جهانی که توسّط "ملتهای انگلیسی زبان" حفظ میشود و مبتنی بر هستة شهری بین شیکاگو نیویورک است) و نیز مواردی را که ذکر نمیکند (او انتظار نداشت هواپیما قبل از سال 1950 به موفّقیت دست یابد، و تصریح کرد که "تخیّلات من قبول نمیکند که نوعی از زیردریایی را مشاهده کند که غیر از خفه کردن خدمه و سازندهاش در دریا کار دیگری انجام دهد")

ولز، از پیشبینیهای دقیق فناوری فراتر رفته فروپاشی نهایی سیستم سرمایهداری جهانی را بعد از رشتهای از جنگهای عمومی مخرّب پیشبینی میکند. از این هرج و مرج و آشفتگی، نهایتاً جهانی از صلح و فراوانی، تحت کنترل تکنوکراتهای قابل ظهور خواهد کرد. [9]

این اثر جزو آثار پرفروش بود، و از ولز دعوت شد که در مؤسّسة سلطنتی در سال 1902 با عنوان اکتشاف آینده سخنرانی کند. از این سخنرانی به خوبی استقبال شد و طولی نکشید که به شکل کتاب انتشار یافت.  او از تأسیس مطالعات علمی جدید آینده که با استفاده از مجموعه روشهای علمی باشد و نه صرفاً حدس زدن، حمایت کرد. او استدلال کرد که بصیرت نسبت به آینده که برمبنای علمی تنظیم شده باشد "درست مانند علم قطعی و دقیق خواهد بود، و شاید به اندازة تصویری که در صد سال گذشته ایجاد شده تا گذشتة زیستشناختی را بسازد دارای جزئیات تفصیلی باشد."  او اگرچه بر دشواری رسیدن به پیشبینیهای کاملاً دقیق واقف بود، باور داشت که باز هم رسیدن به "دانش عملی امور مربوط به آینده" میسّر خواهد بود.

در آثار تخیلیاش، ولز اختراع و استفاده از بمب اتم را در آزادی جهان (The World Set Free [1914]) پیشبینی کرد. در شکل آنچه که در آینده واقع میشود (The Shape of Things to Come [1933]) جنگ جهانی قریبالوقوع و انهدام شهرها با بمباران هوایی تشریح شد.  امّا، دست از حمایت از تأسیس علوم آینده بر نداشت. در سال 1933 در یک برنامة بنگاه سخنپراکنی بریتانیا (بیبیسی) تقاضای تأسیس "بخشها و استادی مآلاندیش" را مطرح کرد، که از توسعة مطالعات علمی مدرن آیندهها تا تقریباً چهل سال بعد خبر میداد.

 

ظهور و بروز

مطالعات آینده به عنوان رشتهای دانشگاهی اواسط دهة 1960 ظهور کرد.  نسل اوّل آیندهگراها عبارت بودند از هرمان کان (Herman Kahn)، برنامهریز آمریکایی جنگ سرد که دربارة جنگ دماهستهای (On Thermonuclear War [1960])، تفکر دربارة غیرقابلتصوّر (Thinking about the unthinkable [1962]) و سال 2000: چارچوبی برای گمانهزنی دربارة سی و سه سال آینده (The Year 2000: a framework for speculation on the next thirty-three years [1967]) را نوشت؛ برتران دو جوونل (Bertrand de Jouvenel)، اقتصاددان فرانسوی که در سال 1960 سازمان Futuribles International را تأسیس کرد؛ و دنیس گابور، دانشمند بریتانیایی مجار که ابداع آینده (Inventing the Future [1963]) و جامعة بالغ: دیدگاهی از آینده (The Mature Society. A View of the Future [1972]) را به رشتة تحریر در آورد.

مطالعات آینده دارای منشأئی مشابه با ولادت علم سیستمها در آکادمیا، و با ایدة برنامهریزی ملّی اقتصادی و سیاسی، عمدتاً در فرانسه و اتّحاد شوروی بود.  در دهة 1950، فرانسویان به بازسازی کشور جنگزدهشان مشغول بودند.  در این فرایند، محقّقان، فلاسفه، نویسندگان، و هنرمندان فرانسوی در جستجوی آنچه که میتوانست آیندهای مثبتتر را برای نوع بشر تشکیل دهد پرداختند. همینطور اتّحاد شوروی در بازسازی بعد از جنگ مشارکت داشت، امّا این کار را در متن فرایند برنامهریزی اقتصادی تثبیت شدة ملّی انجام میداد، که مستلزم بیانیة اهداف بلندمدّت و سازمند اجتماعی بود.  بنابراین، مطالعات آینده عمدتاً به برنامه‌‎ریزی ملّی، و ساخت نمادهای ملّی میپرداخت.

برعکس، در ایالات متّحده آمریکا، مطالعات آینده به عنوان رشتة درسی از کاربرد موفّقیتآمیز تحلیل ابزارها و چشماندازهای سیستم، بخصوص در رابطه با سررشتهداری عملیات جنگی، نشأت گرفت.  این سرچشمههای متفاوت سبب دودستگی بین مطالعات آینده در آمریکا و مطالعات آینده در اروپا شد: شاغلان ایالات متّحده بر طرحهای کاربردی، ابزارهای کمّی و تحلیل سیستمها متمرکز شدند، در حالی که اروپاییان ترجیح دادند دربارة آیندة درازمدّت عالم انسانی و کرة زمین، آنچه که ممکن است آیندة مزبور را تشکیل دهد، آنچه که نمادها و معناشناسی ممکن است بیان کند، و این که چه کسی ممکن است اینها را بیان نماید، به تحقیق بپردازند.

تا دهة 1960، دانشگاهیان، فلاسفه، نویسندگان و هنرمندان در سراسر جهان شروع به بررسی و تحقیق کافی دربارة سناریوهای آینده کرده بودند تا گفتمانی مشترک پدید آورند.  ابداع کنندگانی از قبیل باکمینستر فولر (Buckminster Fuller) نیز شروع به تأکید دربارة اثراتی نمود که ممکن است فناوری به مرور زمان بر رَوَندهای جهانی بگذارد.  این بحث دربارة فصل مشترک رشد جمعیت، وجود منابع و کاربرد آن، رشد اقتصادی، کیفیت زندگی، و پایداری زیستمحیطی ـ که به عنوان "مسألة تحقیقاتی[2]" به آن اشاره میشود ـ با انتشار محدودیتهای رشد، مطالعهای تحت حمایت مالی باشگاه رُم، مورد توجّه عموم واقع شد.

 

پیشرفتهای دیگر

گفتمان بینالمللی به شکل فدراسیون مطالعات جهانی آینده (World Futures Studies Federation = WFSF)، تأسیس 1967، نهادینه گشت و جامعهشناس شهیر، یوهان گالتونگ (Johan Galtung) اوّلین رییس آن بود.  در ایالات متّحده، ادوارد کورنیش (Edward Cornish) ناشر، علاقمند به این مسایل، انجمن آیندة جهان (World Future Society) را بنیان گذاشت که سازمانی بیشتر متمرکز بر مردم عادی علاقمند بود.

سال 1975 شاهد تأسیس اوّلین برنامة دانشگاهی در مطالعات آینده در ایالات متّحده بود؛ دورة کارشناسی ارشد در مطالعات آینده در دانشگاه هوستون ـ دریاچة کلیر (Clear Lake)، که در سال 2007 به دانشگاه هوستون منتقل شد و نام آن به مآلاندیشی (Foresight) تغییر یافت.  در آنجا، یک سال بعد برنامة کارشناسی ارشد در سیاست عمومی در آیندههای جایگزین (Public Policy in Alternative Futures) در دانشگاه هاوایی در مانوآ (Manoa) تأسیس شد. برنامة هاوایی توجّه خاصّی را در پرتو دودستگی در چشمانداز بین آیندهگرایان اروپایی و ایالات متّحده تأمین میکرد؛ با قرار دادن مطالعات آینده در فضای تربیتی که نئومارکسیسم تعریف میکند، نظریة مهمّ اقتصاد سیاسی، و نقد ادبی، پلی بر روی دو دستگی مزبور میزند. در سال های بعد از تأسیس این دو دورة دانشگاهی، تکدرسها در مطالعات آینده در کلّیة سطوح تربیتی افزایش یافت، امّا رشتة کامل به ندرت تأسیس میشود.

مطالعات آینده، به عنوان زمینهای بینرشتهای، افراد جامعالاطراف را به خود جلب میکند.  این ماهیت بینرشتهای میتواند مسایلی ایجاد کند که در اثر آن گاهی اوقات بین شکافهای مرزهای رشتهای فرو افتد؛ همچنین سبب برخی دشواریها در کسب شناسایی در برنامههای آموزشی سنّتی علوم و علوم انسانی شد.  برعکس "مطالعات آینده" در سطح کارشناسی، برخی دورههای بالاتر از کارشناسی در رهبری یا مدیریت راهبردی به عرضة دورههای کارشناسی ارشد و دکترا در "مآلاندیشی راهبردی" برای افرادی که در میانة مسیر شغلی قرار دارند، برخی حتّی به صورت آنلاین، مبادرت میکنند. با این همه، هر ساله تعداد نه چندان زیادی از افراد در دورة دکترا فارغالتّحصیل میشوند.

این رشته در حال حاضر با معضل بزرگ ایجاد چارچوب ادراکی منسجم، که به صورت برنامه (یا برنامههای) آموزشی مدوّن با مفاهیم سازگار و در گسترة وسیعی پذیرفته شده و الگوهای نظری مرتبط با روشهای کمّی و کیفی، نمونة بارز روشهای تحقیق مزبور، و رهنمودهایی برای کاربرد اخلاقی و مناسب درون جامعه، تدوین شده باشد، روبرو است. به عنوان اشارتی که گفتمانهای روشنگرانة قبلاً پراکنده در واقع در حال همگرایی در رشتهای قابل تشخیص هستند، حدّاقل شش تلاش اوّلیه کاملاً تحقیق شده و به خوبی پذیرفته شده برای تلفیق در چارچوبی منسجم جهت رشتة مزبور صورت گرفته است: چرا مطالعات آینده کار الئونورا ماسینی، پیشبرد مطالعات آینده کار جیمز دیتور، نجات تمامی آیندههایمان کار ضیاءالدّین سردار، زیر سؤال بردن آینده اثر سهیل عنایتالله، مبنای دانش مطالعات آینده اثر ریچارد سلاتر، مجموعهای از مقالات توسّط شاغلان ارشد، و کار دوجلدی وندل بل با عنوان مبانی مطالعات آینده.


احتمالات و قابلیت پیشبینی

برخی از وجوه آینده، از قبیل مکانیک فلکی، کاملاً قابل پیشبینی است، و ممکن است حتّی با مدلهای نسبتاً سادة ریاضی آن را توصیف کرد. امّا در حال حاضر، علم فقط اندکی استثنایی از این قبیل فرایندهای عنصری "به سهولت قابل پیشبینی" را عرضه کرده است. نظریههایی از قبیل نظریة بینظمیها (chaos theory)، نظریة علم غیرخطّی و انقلاب معیاری درک بسیاری از سیستمهای پیچیده را به صورت اتفاقی (به نحوی حسّاس وابسته به شرایط پیچیدة زیستمحیطی) و تصادفی (تصادفی بین قید و بندها)، برای ما میسّر ساخته، اکثریت وسیعی از رویدادهای آینده را، اگر مورد مصرّحی باشد، غیر قابل پیشبینی کرده است.

تعجّبی ندارد که تنش بین قابلیت و غیر قابلیت پیشبینی منشأ مناقشه و اختلاف در میان شاغلان و محقّقان مطالعات آینده است.  برخی استدلال میکنند که آینده اساساً غیر قابل پیشبینی است، و این که "بهترین راه پیشبینی آینده ایجاد آن است." دیگران، مانند فلشتایم، بر این باورند که پیشرفت در علم، احتمالات، الگوسازی و آمار استمرار در بهبود درک از آیندة محتمل را برای ما میسّر میسازد، در حالی که این زمینه در حال حاضر کمتر از روشها برای کشف آیندههای ممکن و مرجّح مدوّن شده است.

به عنوان مثال، فرایند انتخاب رئیس جمهور ایالات متّحده را در نظر بگیرید.  در یک سطح ما میبینیم که هر شهروند ایالات متّحده بالای 35 سال میتواند خود را برای ریاست جمهوری نامزد کند، بنابراین این فرایند ممکن است برای پیشبینی آینده بیش از حدّ نامحدود باشد.  با این همه، تحقیقات بیشتر نشان میدهد که فقط برخی افراد عمومی (رؤسای جمهوری فعلی و پیشین و معاونان ریاست جمهوری، سناتورها، فرمانداران ایالتی، فرماندهان نظامی محبوب، شهرداران شهرهای خیلی بزرگ و غیره) "  اعتبارنامههای اجتماعی" مناسب دریافت میکنند که پیششرط تاریخی برای انتخاب است. به این ترتیب با حدّاقل تلاش در تدوین مسأله برای پیشبینی آماری، تعداد بسیار کمتری از نامزدها را میتوان توصیف کرد، و پیشبینی مبتنی بر احتمال را بهبود بخشید. با به کار بردن هوش آماری بیشتر در این مسأله، میتوانیم ملاحظه کنیم که در بازارهای معیّن پیشبینی انتخاباتی از قبیل بازارهای الکترونیک آیوآ، پیشبینیهای قابل اتّکایی در شرایط و مقاطع طولانی زمانی انجام شده، و نتایج عالی برای افراد خبره یا آراء به دست داده است.  این قبیل بازارها، که میتوان به صورت عمومی یا به صورت بازار داخلی اداره کرد، فقط یکی از چندین یافتة نویدبخش در تحقیقات پیشگویانة آینده است.

گو این که این قبیل بهبودها در قابلیت پیشبینی تک تک رویدادها، از نظر نظریة پیچیدگی، به غیرقابلیت پیشبینی ذاتی در پرداختن به کلّ سیستمها، که از تعامل بین چند تک رویداد ظاهر میشود، نمیپردازد.


مجموعه روشها

شاغلان َآیندهها از گسترة وسیعی از مدلها و روشها (نظری و عملی) استفاده می‎‌کنند، که بسیاری از آنها از دیگر رشتههای دانشگاهی، از جمله اقتصاد، جامعهشناسی، جغرافیا، تاریخ، مهندسی، ریاضیات، روانشناسی، تکنولوژی، جهانگردی، فیزیک، زیستشناسی، ستارهشناسی، و وجوهی از الهیات (بخصوص گسترهای از باورهای آینده) نشأت میگیرند.

یکی از فرضیات بنیادی در مطالعات آیندهها این است که آینده جمع است و مفرد نیست، یعنی، شامل آیندههای جایگزین با احتمالات متغیّر است امّا اصولاً نمیتوان با قطعیت گفت که کدام یک رخ خواهد داد. بنابراین، تلاش اوّلیه در مطالعات آیندهها عبارت از شناسایی و توصیف آیندههای جایگزین است.  این تلاش شامل جمعآوری دادههای کمّی و کیفی دربارة امکانپذیری، احتمال، و مطلوبیت تغییر است.  جمع بودن اصطلاح "    آیندهها" در مطالعات آیندهها گویای تنوّع پربار آیندههای جایگزین، از جمله زیرمجموعة آیندههای مرجّح (آیندههای هنجاری)، است که قابل مطالعه است.

شاغلان رشتة مزبور قبلاً بر گمانهزنی رَوندهای تکنولوژیک، اقتصادی یا اجتماعی فعلی، یا تلاش برای پیشبینی رَوَندهای آینده متمرکز بودند، امّا اخیرا شروع به بررسی سیستمها ابهامات اجتماعی و تولید سناریو، زیر سؤال بردن جهانبینیهای زیربنای این قبیل سناریوها با روش تحلیلهای لایه لایه (و دیگر روشها)، ایجاد بینشهای ترجیحی نسبت به آینده و استفاده از پسبینی برای استخراج راهبردهای اجرایی جایگزین کردهاند. غیر از گمانهزنی و سناریوها، دهها روش و تکنیک در تحقیقات آینده به کار میرود.

مطالعات آیندهها همچنین شامل آیندههای هنجاری یا ترجیحی است، امّا تأثیر عمده شامل مرتبط ساختن هر دو پژوهش گمانهزنی و هنجاری برای کمک به افراد و سازمانها برای ساخت آیندههای اجتماعی بهتر در میان چشمانداز انتقال تغییرات اجتماعی است.  شاغلان به نسبتهای متفاوت از الهام و پژوهش استفاده میکنند.  مطالعات آیندهها فقط به ندرت از روش علمی از لحاظ آزمایشهای کنترل شده، قابل تکرار و قابل تکذیب با مجموعه روشهای فوقالعاده استاندارد شده استفاده میکنند، با توجّه به این که کنترل شرایط زیستمحیطی برای تکرار طرحی پیشگویانه معمولاً بسیار دشوار است. امّا، بسیاری از آیندهگرایان با تکنیکهای علمی آگاهی مییابند.  بعضی ازمورّخین، در پیشبینی آنچه که در آینده اتّفاق خواهد افتاد، الگوهایی را که در تمدّنهای گذشته مشاهده شده برای جامعة امروز برنامهریزی می کنند. مثلاً، اسوالد اشپنگلر در " انحطاط غرب" استدلال کرد که جامعة غربی، مانند رم توسعهطلب، به مرحلهای از بلوغ فرهنگی رسیده که به نحوی مهارنشدنی و اجتنابناپذیر به، شیوههای قابل سنجش، به سوی انحطاط پیش میرود.

مطالعات آیندهها غالباً در حدّ ارتباط به چهار کلمه تلخیص میشود که عبارتند از آیندههای امکانپذیر، آیندههای محتمل، آیندههای ترجیحی، به اضافة عناصر غیر قابل پیشبینی (wildcards)، که از احتمال بسیار کم برخوردار است امّا بر رویدادها (مثبت و منفی)، اگر اتّفاق بیفتند، تأثیر بالایی دارد.  امّا، بسیاری از آیندهگرایان از رویکرد عنصر غیر قابل پیشبینی استفاده نمیکنند، بلکه آنها از مجموعهروشهایی به نام تحلیل مسائل در حال بروز استفاده میکنند.  در این تحلیل جستجو برای یافتن بذرهای تغییر، مسایلی که محتمل است از مجهول به معلوم، از تأثیر اندک به تأثیر زیاد، گرایش یابند، صورت میگیرد.

برآوردهای احتمالات متضمّن دو مورد از چهار  مورد اصلی محلّ توجّه متخصّصان مآلاندیشی (شناسایی و طبقهبندی هر دو رویدادهای محتمل و غیرقابل پیشبینی) است، در حالی که در نظر گرفتن گستره‎‌ای از آیندههای امکانپذیر، صحّه گذاشتن بر جمع بودن آیندههای جایگزین فعلی، توصیف و تلاش برای حلّ اختلافات هنجاری دربارة آینده، و تجسّم و خلق آیندههای ترجیحی از دیگر زمینههای عمدة تحقیق است.  اکثر برآوردهای احتمالات در مطالعات آیندهها هنجاری و کیفی هستند، گو این که در دهههای اخیر درروشهای آماری و کمّی (منحنیهای رشد فناوری و اطّلاعات، تاریخ اقتصادسنجی،[3] روانشناسی پیشگویانه، بازارهای پیشگویی، پیشبینیهای  آراء جمعیت، وغیره) پیشرفت چشمگیری صورت گرفته است.


شکلگیری آیندههای جایگزین

آیندهگرایان از سناریوهای "  آیندههای امکانپذیر جایگزین" به عنوان ابزاری مهمّ استفاده میکنند. تا حدّی، مردم میتوانند آنچه را که محتمل یا مطلوب میدانند با استفاده از روشهای کمّی و کیفی تعیین کنند.  با نگاهی به انواع امکانات، شخص به جای صرفاً پیشبینی آینده، به شکلدهی آینده نزدیکتر میشود.  شکل دهی به آیندههای جایگزین با تثبیت تعدادی سناریو شروع می‌‎شود. استقرار سناریوها به صورت فراینده با مراحل بسیار صورت میگیرد. یکی از مراحل مزبور شامل مطالعة روندها است.  روند در درازمدّت و گسترة طولانی تداوم مییابد؛ بر بسیاری از گروههای اجتماعی تأثیر میگذارد، به کندی رشد میکند و دارای مبنایی عمیق به نظر میرسد. بر عکس، موج یا مُد در کوتاهمدّت عمل میکند، تنوّع و بینظمی مد را نشان میدهد، بر بعضی گروههای خاصّ اجتماعی تأثیر میگذارد و به سرعت ولی سطحی گسترش مییابد.

آیندههای نمونة پیشبینی شده دامنهای از مصیبتهای اکولوژیک پیشبینی شده، تا آیندهای مدینه فاضلهای که فقیرترین فرد بشری در آنچه که ناظران امروزی ثروت و راحت تلقّی میکنند زندگی میکند، تا تحوّل عالم انسانی به شکل زندگی بعد از انسانی، تا انهدام کلّ حیات روی کرة ارض در، فرضاً، فاجعهای نانوتکنولوژیک، را در بر میگیرد.

آیندهگرایان دارای شهرت ترکیبی قاطع و سابقهای ناهمگون در پیشبینیموفّقیتآمیز دارند.  به دلایل راحتی و آسودگی، آنها غالباً روندهای فنّی و اجتماعی فعلی را گمانهزنی میکنند و فرض را بر آن قرار میدهند که این روندها به همان سرعت در آینده شکل خواهند گرفت؛ امّا پیشرفت فنّی و ناآرامیهای اجتماعی، در واقع، به طور نامنظّم و در زمینههای گوناگون و با سرعتی متفاوت رخ میدهد.

بسیاری از آیندهگرایان دهة 1950 جهانگردی فضایی معمولی تا سال 2000 را پیشبینی کردند، امّا از امکانات رایانههای ارزان و فراگیر غافل ماندند.  از طرف دیگر، بسیاری پیشبینیها آینده را تا حدّی با صحّت به تصویر کشیدهاند. آیندهگرایان فعلی غالباً چند سناریو عرضه میکنند که به مخاطبان آنها کمک میکند آنچه را که "ممکن است" رخ دهد مجسّم سازند به جای آن که صرفاً "آینده را پیشبینی نمایند." آنها ادّعا میکنند که درک سناریوهای بالقوّه به افراد و سازمانها کمک میکند با انعطافپذیری آمادگی حاصل کنند.

بسیاری از شرکتها از آیندهگرایان به عنوان بخشی از راهبرد مدیریت خطر، برای کاویدن افق و تحلیل مسایل در حال بروز و شناسایی عناصر غیر قابل پیشبینی ـ احتمال ضعیف، خطرات تأثیر بالقوّه بالا ـ استفاده میکنند.  هر مؤسّسة موفّق و ناموفّق تا حدّی به پیشبینی آینده میپردازد ـ مثلاً در تحقیق و توسعه، نوآوری و تحقیق بازار، پیشبینی رفتار رقیب و غیره.


 


[1]. عبارت "الگوی الگوها" ترجمه metapatterns یا pattern of patterns است. گریگوری باتسون (Gregory Bateson) اصطلاح metapattern را ابداع کرد که دانشمندان علوم محیط زیست آن را در کتابش Metapatterns: Across Space, Time, and Mindتوصیف کرد. این اصطلاح تقریباً به معنی الگوی الگوها است. به عبارت دیگر الگویی آنقدر وسیع است که در سراسر طیف واقعیت مشاهده میشود: در ابرها، رودها، و سیّارات؛ در سلّولها، ارگانیسمها و زیستبومها؛ در هنر و معماری، و سیاست.

 

[2]1. اصطلاح ptoblematique شبیه سؤال یا مسألة تحقیقات که نوعاً هنگام پرداختن به مسایل سازمند جهانی مطرح میشود، عمل میکند.  این اصطلاح در سال 1970 اهمّیت پیدا کرد زیرا در آن زمان حسن ازبکان، اریش یانتش و الکساندر کریستاکیس بروشور اصلی باشگاه رُم با عنوان "تنگنای نوع بشر" را مفهومسازی کردند.  مؤلّفین در این بروشور 29 مسألة خطیر مستمر را که عالم انسانی با آن روبرو است مطرح کرده اظهار داشتند که، "مشاهدة آنها به عنوان مسایلی که به طور جداگانه وجود دارند – یا مسایلی که بتوان آنها را در شرایط خاصّ خودشان حل کرد ـ  عملاً غیرممکن یافتیم... این سیستمِ سیستمهای تعمیم یافته است که ما آن را problematique مینامیم که در وضعیت ما به طور فطری و ذاتی وجود دارد".

 

[3]. اصطلاح cliometrics را گاهی تاریخ اقتصادی جدید، یا تاریخ اقتصادسنجی نیز میگویند و آن عبارت از کاربرد مدوّن و منظّم تاریخ اقتصادی، فنون اقتصادسنجی، و دیگر روشهای رسمی یا ریاضی برای مطالعة تاریخ (بخصوص تاریخ اقتصادی و اجتماعی) است. این رویکردی کمّی (در مقابل کیفی یا قومنگاری) در تاریخ اقتصادی است.


منبع مرجع:  شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)

برگردان: گروه ترجمه شارا

 

 

 

 

 

 

 

   
  

اضافه نمودن به: Share/Save/Bookmark

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
   پربیننده ترین مطالب روابط عمومی  

  مزایای کلیدی تحول دیجیتال چیست؟


  بررسی دو دیدگاه در خصوص مسئولیت اجتماعی


  چگونه یک رییس ناامن را شناسایی و مدیریت کنیم


  خطا بقا در روابط‌عمومی


  بازگشت یا عدم بازگشت به دفتر


  استراتژی موفقیت: قدرت پیروزی‌های شخصی


  آیا روزنامه‌نگاری و روابط‌عمومی در یک صنعت ادغام می‌شوند؟


  5 استراتژی رفتاری برای جذاب‌تر کردن محتوای شما


  چرا شرکت‌ها باید گزارش سالانه فرسودگی شغلی را شروع کنند؟


  هرچه من را تأیید کند، درست است!


 
 
 
مقالات
گفتگو
گزارش
آموزش
جهان روابط عمومی
مدیریت
رویدادها
روابط عمومی ایران
کتابخانه
تازه های شبکه
آخرین رویدادها
فن آوری های نو
تبلیغات و بازاریابی
ایده های برتر
بادپخش صوتی
گزارش تصویری
پیشنهادهای کاربران
اخبار بانک و بیمه
نیازمندی ها
خدمات
خبرنگار افتخاری
بخش اعضا
دانلود کتاب
پیوندها
جستجوی پیشرفته
موبایل
آر اس اس
بخشنامه ها
پیشکسوتان
لوح های سپاس
پیام های تسلیت
مناسبت ها
جملات حکیمانه
پایان نامه ها
درباره شارا
تماس با ما
Shara English
Public Relation
Social Media
Marketing
Events
Mobile
Content
Iran Pr
About Us - Contact US - Search
استفاده از مطالب این سایت با درج منبع مجاز است
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به شارا است
info@shara.ir
  خبر فوری: معرفی کتاب «هوش مصنوعی روابط‌عمومی در عمل» منتشر شد