به گزارش شارا به نقل از خبرگزاری ایمنا به نقل از اداره ارتباطات رسانه ای شهرداری اصفهان، با توجه به تجربیات فضائلی در حوزه اطلاعرسانی و روابط عمومی به سراغ وی رفتیم تا درباره شیوه صحیح ارتباط روابط عمومی با رسانهها و حدومرز تعامل میان این دو بپردازیم. وی معتقد است که روابط عمومی نباید خبرنگار را به مهره بازی خود تبدیل کند و پیدا کردن چارچوب و حد و میزان تعامل میان رسانه و روابط عمومی از ظریفترین فعالیتهای آن است:
شاید بد نباشد که از جایگاه اطلاعرسانی برای یک روابط عمومی موفق وارد گفتوگو شویم؛ با توجه به اینکه جنابعالی سابقه حضور در رسانههای مختلف به عنوان روزنامهنگار و مدیر رسانهای داشتید جایگاه اطلاعرسانی در شرایط فعلی برای یک روابط عمومی چقدر است؟
برای تشریح بهتر این موضوع باید یک مقدمهای از شرایط روابط عمومیها در حال حاضر بیان کنم؛ در شرایط فعلی دو نوع نگاه به روابط عمومی وجود دارد؛ نگاه اول، روابط عمومیهایی هستند که به شیوه سنتی فعالیت میکنند یعنی نوع نگاه آنها به جایگاه روابط عمومی یک نگاه از دور خارج شده و مربوط به دوران گذشته است؛ شیوه فعالیت آنها نیز اینگونه بوده که به توجیه عملکرد سازمان برای مشتریان و افکار عمومی میپردازند و بیشتر کارشان به تملق و مجیزگویی مدیران سازمان است.
رویکرد دوم در روابط عمومی، شیوه نوین روابط عمومی است که در آن تملقگویی مدیر و توجیه فعالیتهای آن کنار گذاشته شده و روابط عمومی سازمان به دنبال یک تعامل سازنده با افکار عمومی جامعه است. متأسفانه در حال حاضر نگاه بیشتر روابط عمومیهای دستگاههای ما بیشتر همان نگاه قدیمی است یعنی با وجود تغییرات به وجود آمده در دستگاهها و شرایط روابط عمومیها، همان دید قدیمی در ذهن افراد وجود دارد.
حالا با توجه به اینکه یک روابط عمومی موفق باید به دنبال یک تعامل سازنده با افکار عمومی باشد، بخشی از این تعامل سازنده با اطلاعرسانی درباره فعالیتهای مختلف سازمان شکل میگیرد؛ روند این اطلاعرسانی بهگونهای است که مردم یا همان افکار عمومی در جریان خدمات صورت گرفته قرار میگیرند و از طریق یک اطلاعرسانی صحیح، با مشتریان، مردم و یا جامعه هدف خاص ارتباط برقرار میکنند.
با وجود این تعریفی که فرمودید و با توجه به تغییرات صورت گرفته در شیوههای اطلاعرسانی، یک روابط عمومی موفق در امر اطلاعرسانی چه روشهایی را به کار میگیرد؟
امروزه ابزارهای اطلاعرسانی در جامعه فعلی تغییر کرده و از همین رو باید با بهکارگیری ابزارهایی که مفید و مؤثر است، در راستای انتقال مباحث به مخاطبان تلاش کرد؛ البته به این موضوع نیز باید اشاره کرد که اطلاعرسانی همیشه از سوی روابط عمومی به مخاطب نیست یعنی در بخشی از وظایف اطلاعرسانی یک روابط عمومی باید او نظرات، دیدگاهها و پیشنهادها مشتریان یا کسانی که به نوعی با سازمان ارتباط دارند را دریافت کرده و به جامعه منتقل کند تا در تصمیمگیریهای مدیران سازمان مورد استفاده قرار گیرد.
به طور قطع بخش مهمی از فعالیتهای یک روابط عمومی تعامل و ارتباط با رسانهها است؛ تعامل روابط عمومی با یک رسانه باید چگونه باشد؟
بله؛ در شرایط فعلی یکی از مباحث مهمی که باید مورد نظر روابط عمومیها باشد، تعامل و ارتباط با رسانهها است، در حال حاضر وقتی نگاهی به عملکرد روابط عمومیها در این زمینه میکنیم، به نمونههای موفق و ناموفقی دست پیدا میکنیم.
نمونه ناموفق در این بخش، افرادی هستند که سعی میکنند رسانه را محدود کنند یا با یک اطلاعرسانی حداقلی و تشریفاتی با رسانه برخورد و تعامل داشته باشند اما روابط عمومیهایی که پویاتر و بازتر با شرایط برخورد میکنند، از محدودتر کردن رسانهها دست برمیدارند، چرا که وقتی یک رسانه احساس کند روابط عمومی قصد محدود کردن آن را دارد نگاهشان به آن سازمان یک نگاه منفی میشود و به پیدا کردن راههای دیگری برای نفوذ در آن سازمان متوسل میشوند بهگونهای که منابع آگاه در حوزه را پیدا میکنند و از آنها کسب اطلاعات میکنند و کار خودشان را انجام میدهند و تازه روابط عمومیها باید در این میان به فکر پایان دادن به این مشکل باشند!
شاید اگر کمی شفافتر به این موضوع بپردازیم بهتر باشد؛ در حال حاضر بخشی از ارتباط و تعامل روابط عمومیها با رسانهها به نوعی به نشستهای خبری و تقدیر و تشکر و هدیههای پایان آن به خبرنگاران ختم میشود؛ ارتباطی که به ضم بسیاری از اساتید رسانه و روزنامهنگاری گسترش و افزایش آن سبب نابودی رسانهها میشود. با وجود این مسئله به نظر شما چارچوب ارتباط و تعامل روابط عمومی با رسانه و همچنین این تقدیر و تشکرها باید به چه میزان باشد؟
این موضوع را شاید بتوان نگاه مخربی دانست که در حال حاضر هم برخی روابط عمومیها و هم برخی خبرنگاران و رسانهها به آن آلوده شدند؛ متأسفانه شاید این امر را بتوان بده و بستانهای مالی نامگذاری کرد، یعنی روابط عمومیها تلاش میکنند که خبرنگاران را به محوی وامدار خود کنند و خبرنگار نیز آن را به عنوان باج یا وظیفه روابط عمومی برای فعالیتی که صورت گرفته بداند؛ این دو مسئله باعث میشود خبرنگار به عنوان مهره روابط عمومی به معنای منفی قضیه تبدیل شود.
البته در این میان در نظر گرفتن وظایف خبرنگار نیز به طور قطع نباید فراموش شود، حد و اندازه این تقدیر و تشکرها و هدیهها باید به چه میزان باشد؟
این نکته که زحمات خبرنگار نباید فراموش شود، نکته مهم و درستی است اما باید توجه داشت که میشود در یک شرایط متعارف و قابل قبولی از زحمات خبرنگاران قدردانی شود؛ به طور مثال وقتی یک روابط عمومی به مناسبت روز خبرنگار به خبرنگار هدیهای مثل کارت هدیهای با میزان متعارف میدهد چیز عجیب و قریبی تلقی نمیشود! اما وقتی این هدیهها سمتوسوی دیگری پیدا میکند و حد مادی آن به اندازه نصف حقوق یک خبرنگار میشود به طور قطع معنای تقدیر و تشکر از آن گرفته میشود! متأسفانه در حال حاضر این موضوع شکل دیگری نیز پیدا کرده و محدود به مناسبتها و مسائلی از این قبیل نیز نمیشود!
از همین رو باید تأکید کرد که دیدن همه این مسائل و همچنین بهکارگیری بهترین روش برای ارتباط و تعامل با رسانه از مهمترین وظایف یک روابط عمومی است و به نوعی طراحی و تنظیم این ارتباطات یکی از مهمترین کارهای روابط عمومی یک سازمان به حساب میآید.