یک استاد ارتباطات دانشگاه سوره معتقد است: رسانه های ما باید آینده نگر باشند، روزنامه نگاران باید بدانند که می توانند مسیر تاریخ را عوض کنند. چرا که آنها هستند که بیداری اسلامی را ایجاد می کنند. آنها هستند که به مردم می گویند در برابر هر تهاجم نظامی و غیر نظامی چه عکس العملی نشان دهند. بنابراین اینکه از چه رسانه ای استفاده شود، بستگی به این دارد که رسانه ها چگونه می توانند نیازهای مخاطبان را بر آورده کنند.
دکتر امیدعلی مسعودی، عضو هیات علمی و مدیر گروه فرهنگ و ارتباطات دانشگاه سوره در گفت وگو با خبرنگار شفقنا (پایگاه بینالمللی همکاریهای خبری شیعه)، با بیان اینکه پیش از انقلاب اسلامی رسانهها بازتابنده ایدیولوژی دستگاه حاکم شاهنشاهی بودند، اظهار کرد: شاه همواره تاکید میکرد که از یک ارتش قوی و یک رادیو و تلویزیون بسیار قوی برخوردار است، یعنی یکی از نقاط اتکای رژیم شاه، رادیو و تلویزیون آن زمان بود و تسلطی که از طریق سانسور روزنامههای وقت -کیهان و اطلاعات- داشت، برای وی قدرت مطبوعاتی ایجاد میکرد.
او نقطه جوش انقلاب اسلامی را هفدهم دیماه 1356 و انتشار مقالهای با نام "رشیدی مطلق" در روزنامه اطلاعات دانست و افزود: شاه که هیچگاه فکر نمیکرد اهانت به مرجعیت تا این اندازه برایش گران تمام شود، در آن مقاله بحث ارتجاع سرخ و سیاه را پیش کشیده بود و نیروهای مذهبی را مانند نیروهای کمونیستی، خطرناک دانسته و اهانتهایی نیز به حضرت امام کرده بود. بعد از انتشار این مقاله، جمعی از مردم قم جلوی منزل آیتالله نوری همدانی جمع شدند و تظاهراتی صورت گرفت. متاسفانه در آن درگیری ها تعدادی از طلاب و مردم شهید شدند. در ادامه، مراسمی که برای این شهدا برگزار میکردند، و افشاگریهایی که با بیانیههای حضرت امام پیش آمد، رسانههای مردمی یا در واقع رسانههای کوچک و رسانههایی که قابلیت تحرک بسیار بالایی دارند، مثلنوار ضبط صوت و بیانیه و شبنامه،آرام آرام حاکم شدند.
شبنامهها در جریان انقلاب، رسانههای مردم بودند
مسعودی ادامه داد: صحبتهای حضرت امام در نجف ضبط میشد، بعد تلفنی و با استفاده از ضبط صوت به تهران یا قم ارسال، از روی نوار پیاده میشد و به وسیله "استنسیل" که در واقع یک دستگاه چاپ متحرک بود، تکثیر و به صورت شبنامه پخش میشد. برای مثال، محمدخاتمی، رییس جمهور سابق در شرح احوال خود، گفته بود که «آن زمان با حاج احمد آقا، فرزند حضرت امام، میرفتیم و در منازل شبنامه میانداختیم». این شبنامهها در حقیقت رسانههای مردم بودند.
او با اشاره به اینکه در سیر انقلاب ایران در دو مقطع تاریخی، اعتصاب مطبوعات مشاهده میشود، توضیح داد: نخستین اعتصاب سه رسانه عمده آن روز، اطلاعات، کیهان و آیندگان، در 18 مهر ماه 57 صورت گرفت. دلیل این اعتصاب، دخالت ماموران سانسور حکومت نظامی در چاپ مطالب روزنامهها بود اما این اعتصاب سه روز بیشتر به درازا نکشید و دولت وقت قول داد دخالتی در درج مطالب روزنامه ها نداشته باشد و اعتصاب، 23 مهر ماه لغو شد. 23 مهر ماه تا 15 آذر یکی از درخشانترین روزهایی است که نویسندگان مطبوعات توانستند بعد از چند دهه فشار و سانسور، نسبت به قلم ادای وظیفه کنند.
او افزود: از طرفی، نشریاتی که به سال 1353 در اوج قدرت شاه و نخست وزیری امیر عباس هویدا، با بهانه کمی تیراژ بسته شده بودند، دوباره شروع به انتشار کردند. اما این با اوج گیری انقلاب و کشتار 13 آبان در مقابل دانشگاه تهران که امروزه به روز دانشآموز معروف است، جامعه مطبوعاتی مجددا به جمع اعتصابیون پیوست. در اعتصاب دوم، زمانی که نیروهای نظامی در زمان نخستوزیری شریفامامی، وارد محوطه تحریریه شدند، روزنامهنگاران کیهان و اطلاعات قلمهای خود را بر زمین گذاشتند و روزنامهای منتشر نشد.
این وضعیت تا زمانی که امام خمینی (ره) مجوز لغو اعتصاب را از پاریس، صادر کردند، ادامه داشت. امام فرمودند: «از متصدیان مطبوعات محترم که زیر بار سانسور دیکتاتوری نرفتند، تشکر می کنم و اکنون که دولت غیرقانونی جدید مدعی برداشت سانسور است آقایان به کار ادامه دهند و از اعتصاب بیرون آیند تا تکلیف ملت با دولت غیرقانونی روشن شود».
مسعودی در توضیح نقش رسانههای موثر گفت: درغیاب رسانه های مکتوب، در واقع این رسانه شفاهی بود که کار اطلاعرسانی به مردم را انجام میداد، البته بعضی از رسانههای بیگانه هم برای گرفتن اخبار و اطلاعات، مورد استناد مردم بود. به این ترتیب میبینیم که رسانهها نقش بسیار مهمی در شکلگیری و رشد انقلاب اسلامی و پیروزی آن داشتند.
روزنامههای مهم سال های 56 و 57، دوقلوهای کیهان و اطلاعات بودند
او با اشاره به محدود بودن تعداد روزنامههای گفت: روزنامهای به اسم "رستاخیز" بود که به حزب رستاخیز ایران تعلق داشت. زمانی که شاه دستور داد ایران تکحزبی شود، روزنامه ارگان حزب رستاخیز را منتشر کردند که روزنامه صبح بود. روزنامه دیگری هم به اسم آیندگان بود که آن هم صبح منتشر میشد. کیهان و اطلاعات هم روزنامههای عصر بودند. بعضی هفتهنامهها هم منتشر میشد مثل "خاک و خون". بجز اینها، مجلاتی هم به صورت ماهنامه بود که تیپ روشنفکری داشتند، مانند نشریه "خوشه" که احمد شاملو مدتی سردبیر آن بود. ولی عمدتا روزنامههای مهم سالهای 56 و 57، دوقلوهای کیهان و اطلاعات بودند.
مسعودی علت نبود پیوند قوی بین مردم و روزنامه را برخلاف گذشته، این طور عنوان کرد که آیا شما بیدلیل کالایی را خریداری میکنید؟ یا آن کالا باید نیازی از شما را برآورده کند؟ انقلاب، مردم را به سمت آگاهی کشاند. شرایط انقلاب به گونهای بود که انسانها میبایست در معرض خبر قرار میگرفتند و اطلاعرسانی امر بسیار مهمی بود. شرایطی که لحظه به لحظه تعیینکنندهتر میشد، نیاز داشت که مردم از اخبار و اطلاعات، مطلع شوند و چون رادیو و تلوزیون ملی ایران متعلق به دربار بود، بنابراین روزنامهها، به خصوص بعد از اعتصاب دوم، در گرایش مردم به خواندن اخبار بسیار موثر بودند. چون مردم میپنداشتند که نویسندگان این روزنامهها از جنس خودشان و انقلاب هستند و با آنها اعلام همدردی و همفکری میکنند. بنابراین تیراژ روزنامهها به نحو شگفتویری بالا رفت.
او با بیان مثالی از انتشار تصویر سیاه و سفید حضرت امام توسط روزنامه کیهان، ادامه داد: چون آن زمان عکسهای جدیدی از امام در دسترس نبود و مردم به دنبال عکس ایشان بودند، برای خریدن آن روزنامه صف کشیدند و روزنامهای که قیمتش 5 ریال بود تا 5 تومان هم خرید و فروش میشد. بنابراین، این حرکت پاسخ به نیاز بود. البته بعدها عکسهای پوستری امام منتشر شد. بهعلویه، مردم برای پاسخگویی به نیازشان به آگاهی، اخبار و قرارهای راهپیماییها را نیز روی دیوار به صورت شعار مینوشتند.
علت استقبال کمتر مردم از روزنامهها، ظهور رسانههای جدید است
این مدرس دانشگاه با تاکید بر اینکه ما اکنون در جامعه اطلاعاتی به سر میبریم، اضافه کرد: در زمان انقلاب ما در حال گذار از سرمایهداری ملی به انقلاب اسلامی بودیم. ولی در جامعه اطلاعاتی، نیازهای اطلاعاتی بهتر برآورده میشود. یکی از دلایلی که مردم امروزه از خرید روزنامهها کمتر استقبال میکنند، ظهور رسانههای جدید است. وقتی شما میتوانید روی موبایلتان آخرین اخبار و اطلاعات را بگیرید و بخوانید، وقتی رادیو و تلوزیون مرتبا در چندین و چند شبکه خبر میدهد، مردم نیازهای خبری خود را اینگونه برویرده میکنند. در سالهای قبل از انقلاب، فقط شبکه یک و دو را داشتیم و بخشهای خبری هم به این میزان نبود و کل زمان پخش بین ساعات 4 و 5 عصر تا ساعت 10 شب بود. به همین خاطر مطبوعات مورد استقبال قرار گرفت و اقبال عمومی به آنها گرایش داشت. اکنون هم نیاز به آگاهی وجود دارد ولی بخشهایی از این نیازها از طریق تلویزیون جمهوری اسلامی ایران برآورده میشود، یک بخشی از طریق وبلاگ و وبسایتهای خبری تامین میشود، اما قبل از انقلاب فقط یک خبرگزاری داشتیم. پس نفس نیاز از بین نرفته بلکه شکل برویردن آن تغییر کرده چون منابع بیشتر شده است.
او با اشاره به نبود نوآوری در روزنامهنگاری امروز، ادامه داد: روزنامههای محلی، یکسری خبر را از خبرگزاری های مرکزی کپی و پیست میکنند و سرمقاله و تحلیل خبر کمتر به چشم میخورد و نیازهای مخاطبان را برویرده نمیکند. چون مخاطبان میتوانند این خبرها را خیلی سریع از اینترنت بگیرند. آنچه که مردم به آن احتیاج دارند، یک نوآوری برای نوشتن مقاله و تحلیل خبرهاست تا خلاهای موجود را پر کنند. ما در زمان شاه مقالهنویسهای بزرگی داشتیم، مثل مرحوم صدرالدین الهی یا امیر طاهری که اینها به چند زبان مسلط بودند، اخبار را پیگیری میکردند، منطق را خوب میفهمیدند، فلسفه تحلیلی را خوب میفهمیدند و میتوانستند تحلیلهای خیلی خوبی به مردم ارایه کنند. مردم نیاز به پیشبینی و هدایت فکری دارند.
مسعودی با اظهار تاسف در استفاده از روزنامهها برای رقابتهای سیاسی، افزود: ما در ایران حزبی نداریم و حزبهای ما یک شبه بوجود میآیند و یک شبه هم از بین میروند، در حالی که سنت حزب، پایداری و پاسخگویی آنها به خصوص بعد از انتخابات است. ولی متاسفانه روزنامههای ما بدون اینکه اسم حزب خاصی رویشان باشد، حزبی کار میکنند. طبیعتا مردم از جناحبندیها خوش شان نمیآید.
«شاه رفت» اتفاق بزرگ تاریخی بود
او برای توضیح ماندگارترین تیتر تاریخ روزنامهنگاری، گفت: در روزنامههای ما اصلا سابقه نداشته که تیتر دو کلمهای 72 با حروفچینی گارسه بزنیم. ولی کیهان تیتر «شاه رفت» را زد -که مردم آن را به «شاه در رفت» تغییر دادند- این تیتر در روزنامههای آن زمان، یک اتفاق تاریخی محسوب میشود. همین تیتر بعدا به شکل دیگری در دوازدهم بهمن ماه 57 به شکل «امام آمد» هم زده شد. یا مثلا تیتر متفاوت دیگری نیز در زمانی زده شد که امام خمینی آقای بازرگان را به نخستوزیری منصوب کردند، همان روز مردم به خیابانها آمدند و راهپیمایی سراسری شکل گرفت، مردم انتصاب حضرت امام را تایید کردند و روزنامهها تیتر زدند: «میلیونها نفر به بازرگان گفتند: بلی». من خوشحالم که بگویم این تیترها را افرادی مثل محمد دهقانی آرانی زدهاند و من هم شاگردی ایشان را کردهام. ایشان در تیتر زدن مهارت داشتند و حرفهای بودند.
مسعودی اینطور ادامه داد: متاسفانه درست است که الان تعداد روزنامهها زیاد شده اما روزنامهنگار حرفهای نداریم یا اگر داریم، کم داریم و اگر هستند درگیر مسایل خاصی هستند -که اخیرا در چهارمین کنفرانس بررسی مسایل مطبوعات ایران به آنها اشاره شد- که از جمله آن، مسایل صنفی، سیاسی و آموزشی است. متاسفانه روزنامههای ما دچار روزمرگی شدهاند و به تدریج در حال از بین رفتن هستند و دیری نخواهد پایید که روزنامهها و مجلههای ما به سمت نسخههای الکترونیکی پیش خواهند رفت، به خصوص با مشکلاتی که امروز در تهیه کاغذ و فیلم و زینک و ... داریم.
او مهمترین مشکل را در این زمینه نبود سیستم اشتراک برای خرید روزنامه و بنابراین اطلاع نداشتن از تیراژ مورد نیاز روزانه عنوان کرد و نتیجه گرفت: این نوسانات در روند کاری روزنامهها و ادامه حرکت نشر خیلی موثر است و این عوامل باعث میشود که دیگر از صفهای طولانی خرید روزنامه خبری نباشد.
روزنامهنگاران در پذیرش و پیشبرد انقلاب بسیار موثر بودند
مدیر گروه فرهنگ و ارتباطات دانشگاه سوره در مورد همراهی رسانهها با روند انقلاب، بیان داشت: درباره مراحل پذیرش نوآوری، یک تئوری داریم که معمولا در پذیرش نوآوریها، نویسندگان در صف اولند. البته نویسندهها هم جزیی از مردمند و اگر در بین اقشار جامعه بررسی کنیم که کدامیک از انقلاب استقبال کرد، نظر من این است که روزنامهنگاران. روزنامهنگاران به دلیل آگاهیهایی که به مردم میدادند در پیشبرد انقلاب نیز بسیار موثر بودند.
وی ادامه داد: من فکر میکنم برای به ثمر رسیدن جمهوری اسلامی ایران، زحمات زیادی کشیده شده، هزینه سنگینی هم پرداخت شده، که تعداد شهدا و توطیههایی را که علیه نظام اتفاق افتاده، گواه این مطلب است. ما شرایط جنگ تحمیلی هشتساله را پشت سر گذاشتیم. در زمان حال نیز ملاحظه کنید که چندین و چند شبکه در سراسر دنیا علیه ما برنامه پخش میکنند و نیز در شرایط سنگینترین تحریمهای اقتصادی هستیم که به تنهایی میتواند هر کشوری را از پای درویرد. خود این شرایط باعث میشود که روزنامهنگاران یکسری خویشتنداریها را رعایت کنند.
مسعودی با گفتن این نکته که یک نویسنده مطبوعاتی آگاه و حرفهای، در سختترین شرایط و ممیزیها هم، میتواند با خویشتن داری و رعایت قانون، حرفها و مطالبش را به مخاطبانش برساند، ادامه داد: این کار خیلی هنر میخواهد و نیاز به آموزش دارد که چگونه میتوان آن را انجام داد که البته بسیار سخت و طاقتفرسا است که شاید در حوصله روزنامهنگاران جوان ما نگنجد.
مدیران باید شیوه اطلاعرسانی و تعامل با خبرنگاران را آموزش ببینند
او در مورد همراهی مسولان و رسانهها گفت: قبول دارم که خیلی از مسوولان یا دلسوزانه یا غرضورزانه جلوی دسترسی خبرنگار را به اطلاعات میگیرند. خب آیا بهتر این است که ما خودمان خبر را در داخل ایران مدیریت کنیم یا این خبر به صورت تحریف شده از خبرگزاریهای بیگانه منتشر شود؟ مدیران ما باید شیوه اطلاعرسانی و تعامل با خبرنگاران را آموزش ببینند. چون اگر مسولان با مردم در ارتباط نباشند و مطبوعات هم نتوانند خبر را منعکس کنند، اگر موضوع اهمیت خبری بالایی داشته باشد، مردم خودشان به خبرسازی روی میآورند و شایعهپراکنی رواج مییابد. بنابراین اطلاعرسانی جزء ضرورتهای جامعه ماست و بار این اطلاعرسانی را فقط صدا و سیما نمیتوانند به دوش بکشند و بخشی از آن را باید روزنامهها، مجلات، کتابها و خبرگزاریها و شبکههای اجتماعی انجام دهند. بنابراین تعامل بین مسولان و رسانهها، میتواند به رشد و شکوفایی جامعه کمک بکند.
مسعودی با اظهار تاسف از برخوردهای تندی که گاهی با مطبوعات صورت میگیرد، افزود: متاسفانه گاهی مواقع بدون آنکه دادگاهی تشکیل شود به تعطیلی یک روزنامه اقدام میکنند در حالیکه تعطیلی یک روزنامه یعنی تعطیلی یک شرکت و عده زیادی از کار بیکار میشوند. به نظر من بایستی در آینده فکری شود که مجازاتهای جایگزین به نحوی اعمال شود که هم شان مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی حفظ شود و هم از طرف دیگر امنیت ملی و حیثیت جامعه و به خصوص حریم خصوصی افراد حفظ شود.
وی نقشآفرینی رسانهها در جامعه مدنی را برقرای ارتباط بین مردم و مسولان دانست و گفت: گاهی تصمیماتی گرفته می شود که مردم خیلی دیر باخبر می شوند. گاهی مواقع اطلاع رسانی های می شود که مردم به توضیح بیشتری نیاز دارند. بنابراین می بینید، بین مسوولان و مردم یک خط یا کانال ارتباطی است که باید روزنامه های غیر دولتی، غیر حزبی و روزنامه هایی که مردمی هستند، ولی می توانند انعکاس دهنده صدای دولت و از طرف مقابل انعکاس دهنده صدای مردم باشند، وجود داشته باشند. بنابراین ما اگر یک همچین وضعیتی داشته باشیم می توانیم بگویم که این رسانه ها به وظیفه حرفه ای خودشان عمل کرده اند.
مسعودی مقتضیات فعالیت مناسب روزنامهها را داشتن احزاب عنوان کرد و ادامه داد: در اینصورت معلوم میشود که کدام روزنامه حزبی است و کدام غیر حزبی. این مرزها مخدوش شده است. یک روزنامه ای در سرمقاله می نویسد که ما به هیچ حزبی وابستگی نداریم ولی در شماره 4 و 5 نشان می دهد که به فلان جریان وابسته است. این روزنامه نمی تواند کار حرفه ای بکند، آن را به عنوان یک روزنامه حزبی می شناسند و دیگر نمی تواند نقش کانال ارتباطی را در جامعه مدنی داشته باشد و در ارتباط بین مردم و مسیولان مشارکت کند.
استقلال رای روزنامهها بسیار مهم است
این فعال عرصه رسانه درباره استقلال رای روزنامه ها گفت: بخصوص در شرایط کنونی که گاهی مواقع اختلاف نظر به حدی بالاست که واقعا غیر قابل پیش بینی میشود و نیز شرایط تحریم اقتصادی و اقتصاد مقاومتی، کار مطبوعات خیلی سخت تر می شود، چون هم باید رازداری و امانتداری بکنند و در عین حال باید اطلاع رسانی هم بکنند. این پارادوکس عجیبی است که فقط یک روزنامهنگار حرفه ای می تواند این کار را بکند. گزینش اخبار، برجسته سازی تیترها، تجزیه و تحلیل اطلاعات، اینها به مدیریت احتیاج دارد و این مدیریت از نظر من باید از طریق یک شورای صنفی مطبوعات و نه از طریق دخالت های دولت انجام شود. اگر خود روزنامه نگارها تصمیم بگیرند که مثلا در مورد فلان پدیده اجتماعی چطور برخورد کنند خیلی بهتر است تا مثلا دولت یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیاید آیین نامه و بخش نامه بدهد، بگوید چنین و چنان بکنید.
وی نداشتن شورای صنفی مطبوعات در کشور را از مشکلات اصلی برشمرد و افزود: از آنجا که انجمن های صنفی مطبوعاتی قوی نداریم، مطبوعات دور از هم و به صورت جزایری پراکنده و آسیب پذیر شده اند.
هر جامعه ای رسانه خودش را انتخاب می کند
مسعودی در مورد رسانههای کاربردی در جریان انقلاب 57 و بیداری اسلامی منطقه، بیان کرد: در جایی که میزان بی سوادی بالاست، معلوم است که رادیو خیلی مورد استقبال است. در کشوری که سطح سواد بالا می رود، روزنامه ها و مطبوعات تاثیرگذار می شوند. قبل از انقلاب در ایران، شاه فکر می کرد که رادیو و تلویزیون است که اطلاع رسانی می کند، در حالی که در زیر پوست جامعه مساجد و تکیهها در حال فعالیت بودند، رسانه عزاداری در تاسوعا و عاشورا کار خود را می کرد بنابراین با مشارکت مردم، رسانه مدرن عقب زده میشد.هر جامعه ای رسانه خودش را انتخاب می کند. جامعه انقلابی ایران برای رساندن صدای خودش ضبط صوت و "استنسیل" را انتخاب کرد. در جریاناتی که امروزه در حال وقوع است در هر کشوری رسانهای خاص بیشتر نقش دارد، در یک جا اینترنت، در جای دیگری شبکههای ماهوارهای و ... . بنابراین من فکر می کنم نوع رسانه را در هر کشوری وضعیت آن کشور، حاکمیت آن کشور و تاریخ آن کشور تعیین می کند. مردم بسیار باهوشند و می دانند از چه رسانه ای باید استفاده کنند.
روزنامهنگار باید توانایی پیش بینی کردن داشته باشد
وی داشتن قدرت پیشبینی را برای روزنامهنگار مهم دانست و ادامه داد: من یک زمانی در مقاله ای در شماره 571 روزنامه ابرار، در سال 25 مرداد 1366، یعنی حدود 26 سال پیش، گفتم که «چندی است که رژیم های کویت و بحرین با بحران بیداری اسلامی مواجه شده اند و بر هیچ کس پوشیده نیست که کشورهای عربی اگر فرصتی پیش بیاید همچون گرگ های خون آشام به جان یکدیگر می افتند». تاریخ گواه است که اختلافات شدید مرزی میان کویت و عراق، کویت و سعودی، سعودی و اردن علویه بر اختلاف در شیوه ارتباط با جهان غرب و اسراییل برقرار است.
امام و یارانشان از رسانه های کوچک علیه رسانه های بزرگ استفاده کردند
وی کاربرد رسانههای گوناگون را با ذکر خاطرهای ادامه داد: در زمان حکومت بختیار که حکومت نظامی بود، در یکی از خیابان های منتهی به خیابان انقلاب فعلی، با خون نوشته شده بود: «امروز اینجا یک نفر شهید شده است». چه رسانه ای بالاتر از این؟ با خون خود شهید نوشته بود. این خیلی قوی است. گاهی مواقع که این کار را هم نمی شد کرد، مردم در سر خیابان های الله اکبر می گفتند. همین تکبیرهای شبانه حکومت اظهاری را ساقط کرد.گاهی مواقع لازم می شد و مردم به خیابان می آمدند. به یاد دارم در روز 21 بهمن 57 یک دفعه اعلام شد که تمام شهر حکومت نظامی است. حضرت امام فرمودند «بریزید در داخل خیابان ها». معلوم بود که کودتایی در حال انجام است و ظرف 12 ساعت رژیم شاه سقوط کرد و در صبح 22 بهمن دیگر حکومت ساقط شده بود. سیر تحولات انقلاب اسلامی نشان داد که امام و یارانشان از رسانه های کوچک علیه رسانه های بزرگ استفاده کردند.
این تحلیلگر ارتباطات بیان کرد: امیدواریم که رسانه های ما در شرایط فعلی که وظیفه بسیار مهمی بر عهده دارند، بتوانند در راه آگاهی و به انجام رساندن رسالت مطبوعاتی خودشان که در قانون مطبوعات هم هست کوشا باشند. البته بعضی از روزنامه های ما نسبت به جمعیت تیراژ بالایی دارند ولی متاسفانه تعداد این روزنامه ها کم است.
نادیده گرفتن حقوق مخاطبان باعث شده که ما در مطبوعات مان آسیبپذیر باشیم
وی توصیه کرد: فکر می کنم که ایمان به حرفه خبرنگاری و توکل به خدا در کار روزنامه نگاران ما و موفقیتشان خیلی تاثیر بگذارد. خبرنگاری که با خود روراست نیست، خبرنگاری که به هیچ ارزش پایداری ایمان ندارد، هیچ تکیه گاهی ندارد، خیلی زود به منجلاب سقوط اخلاقی می افتد. بنابراین توصیه میکنم خبرنگاران حتما اصول اخلاقی را درکارهایشان رعایت کنند. بخصوص هیچ خبرنگاری نباید به خودش اجازه دهد که وارد حریم خصوصی افراد شود. که این کار هم در قانون مطبوعات مهم است و هم در نزد خدویند گناهی بسیار سنگین است. نباید پرده دری بکنیم. گاهی مواقع باید رازداری کنیم، صبور باشیم و حوصله به خرج دهیم. البته از پیگری وقایع نباید کم بگذاریم. باید هر اتفاقی که می افتد اخبارش را به دست ویریم ولی اینکه آیا اخبار را منتشر بکنیم یا نه، در این بحث اصولی هست که اگر رعایت نشود حقوق مخاطبان نادیده گرفته می شود و همین امر باعث شده تا ما در مطبوعاتمان آسیب پذیر باشیم.
http://shafaqna.com/persian |