شارا- نقش و اهمیت پژوهش به عنوان یک رویکرد علمی در عرصه تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... در عصر ارتباطات بر هیچ جامعهای پوشیده نیست. یافتههای یک تحقیق زمانی به تحقق اهداف تعیین شده کمک میکند که پس از طی اصول علمی، قابلیت تعمیم داشته باشد. یک پژوهشگر اجتماعی قبل از شروع هر تحقیقی باید توانایی طرحریزی و به کارگیری وسیله آشکارسازی واقعیت یعنی روش کار را داشته باشد. روش، همان مجموعه ساده فنونی نیست که همیشه به کار می گیریم، بلکه منظور از روش، بینش کلی ذهنی است که در هر مورد کار تحقیقی باید آن را از نو ابداع کرد. یک تحقیق اجتماعی، به مجموعه مطالعات یا بررسیهایی گفته میشود که بر حسب میزان دانش، تجربه و قدرت تخیل پژوهشگر و تدابیری که به کار بسته به نتایجی رسیده است. پژوهشگر در آغاز یک تحقیق یا کار علمی باید مراحل علمی زیر را به عنوان اصول اساسی به اجرا گذارد:
مرحله 1- بیان مسأله: تحقیق وقتی میتواند به درستی آغاز شود که مسأله تحقیق به صورت کامل بیان شده باشد. هدف از انجام تحقیق یا پژوهش، پیدا کردن جواب مسایل با استفاده از روشهای علمی است. دشوارترین گام در فرایند پژوهش، مشخص کردن مسأله مورد مطالعه است. در این مرحله کمتر اتفاق میافتد که مسئله پژوهش روشن، صریح و کامل باشد. یک مسأله باید امکان بررسی داشته باشد و زمینه را برای بیان ادعاهایی پیرامون پاسخها و راهحلها فراهم آورد.
مسأله تحقیق باید حالت پرسشی و سؤالی داشته باشد و به صورت جمله خبری بیان نشود. برای یافتن پاسخ هر مسأله باید از نوع تحقیق خاصی استفاده کرد. زیرا ماهیت مسأله، تعیینکننده نوع تحقیق مناسبی است که از طریق آن میتوان به پاسخ دست یافت. لذا پژوهشگر باید به این نکته توجه کند که بین چگونگی بیان مسأله تحقیق و نوع تحقیق رابطه منطقی برقرار سازد. (در بیان مسأله به نظریههای مطرح شده پیرامون موضوع تحقیق اشاره میشود). بهترین شیوه شروع یک کار تحقیقی این است که طرح آن به صورت یک پرسش آغازی عنوان شود. در ارائه طرح تحقیق نباید از بیان پرسشهای ساده و روشن تردید داشت حتی اگر در واقعیت امر این پرسشها نتیجه تفکر نظریه ای پیچیده و مشکل باشند. عنوان کردن طرح تحقیق به صورت یک پرسش آغازین وقتی مفید است که این پرسش به درستی تدوین شده باشد. یک پرسش باید عملی باشد. یعنی بتوان بر مبنای آن کار کرد و مخصوصاً باید بتوان پاسخهایی را برای آن فراهم آورد. باید یک پرسش حقیقی یک پرسش باز باشد. یعنی پرسشی که از پیش بتوان چندین پاسخ متفاوت برای آن در نظر گرفت و کارکرد آن تبیین پدیدهها باشد. در این پرسش، محقق سعی میکند آنچه را که میخواهد بداند، آشکار کند و به دقیقترین صورت ممکن در گزاره یک پرسش آغازین بیان کند.
مرحله 2 بیان فرضیه: پژوهشگر پس از تعقل درباره مسأله، بررسی تجارب مقدماتی درباره جوابهای ممکن و سرانجام پس از مشاهده پدیدههای مربوط، ممکن است برای مسأله مورد نظر یک جواب موقتی تدوین کند. این جواب موقتی که فرضیه نامیده میشود، ممکن است یک حدس مبهم یا یک جواب بالقوه مستدل باشد. به بیان دیگر فرضیه یک بیان مبتنی بر حدس یا پیشنهاد موقتی درباره رابطه بین دو متغیر است. فرضیهها معمولاً به شکل جملات تفسیری یا اخباری بیان میشوند. هر فرضیه پژوهش (علمی) باید آزمونپذیر باشد. در صورت چنین شرطی، در تحقیقات علوم اجتماعی باید از فرضیههای پژوهشی، فرضیههای آماری ساخت که به صورت دو فرضیه (فرضیه صفر و فرضیه خلاف) عنوان میشوند. فرضیه صفر، یک بیان مقداری بر مبنای برهان خلف است و نبود هیچ رابطه مهم بین دو متغیر یا نبود هیچ تفاوتی مهم بین گروه را بیان میکند. فرضیه صفر به نحوی تهیه و تنظیم میشود که بتوان آن را برای رد احتمالی مورد آزمون قرار داد. فرضیه خلاف در واقع عکس فرضیه صفر است و بیانکننده وجود رابطه یا اختلاف مهم بین دو متغیر میباشد. (چنانچه متغیرهای مورد آزمون، جهتدار باشد یعنی با افزایش یا کاهش در متغیر x، y نیز افزایش یا کاهش مییابد مثل احساس رضایت و نوع کیفیت محصولات، از واژه رابطه استفاده میکنیم. اما اگر متغیرهای مورد آزمون جهتدار نباشند مثل جنس پاسخگو و احساس رضایت، از واژه اخلاف استفاده مینماییم) زمانی که محقق به نادرستی فرضیه صفر را رد کند، خطای نوع اول و زمانی که آن را تأیید کند، خطای نوع دوم را مرتکب شده است. یک فرضیه مناسب باید دارای ویژگیهای زیر باشد:
1- باید با شواهد عقلی و حقایق علمی شناخته شده، هماهنگ باشد. 2- باید آزمونپذیر بوده و آزمون درستی یا نادرستی آن به طور کامل امکانپذیر باشد.
3- فرضیه باید بدون ابهام باشد. 4- فرضیه عمدتاً رابطه بین دو یا چند متغیر را پیشبینی میکند که این 4 ویژگی به عنوان اصول فرضیهسازی (اصل صراحت، اصل فراغت از ارزش، اصل دقت، اصل پژوهشپذیری) باید رعایت شود.
انواع فرضیهها: با توجه به وسعت معنایی فرضیه و گستره تحقیقات اجتماعی، فرضیهها نیز انواعی بسیار مییابند: نظیر 1- فرضیههای وصفی (توصیفی): در این نوع فرضیهها، بیشتر وضعیت یک متغیر خاص بیان میشود و در آن استنباط خاصی مطرح نیست. این نوع فرضیهها، در قالب فرضیههای آماری، قابل بیان نیستند زیرا با محاسبه شاخص آماری در جامعه به راحتی میتوان فهمید که آیا فرضیه تأیید یا رد شده است. هدف فرضیههای توصیفی، ارائه تصویر واقعیت است. مثل تحقیق پیرامون رضایت پژوهشگران مرکز تحقیقاتی از کار خود. 2- فرضیههای علّی: این نوع فرضیهها برای کشف و تعیین رابطه علت و معلول بین دو یا چند متغیر به کار میروند (بیکاری جوانان، موجب روی آوردن آنها به اعتیاد میشود). 3- فرضیههای جهتدار و فاقد جهت؛ فرضیهای که جهت حرکت را روشن میسازد و جهتی را که انتظار میرود، روند تحولات در آن جهت حرکت نماید را پیشبینی میکند. به فرضیه جهتدار و فرضیهای که تغییر حرکت و تحولات را بدون ذکر جهت پیشبینی نماید، فرضیه فاقد جهت گویند مانند پایین بودن سن ازدواج دختران و پسران در جوامع سنتی (فرضیه جهتدار) و بررسی سن ازدواج در دختران و پسران در جوامع سنتی (فرضیه فاقد جهت).
مرحله 3- اهداف تحقیق: در انتخاب موضوع تحقیق، انگیزههای متفاوتی میتواند مؤثر باشد. هر چه اهداف و راههای رسیدن بدان مشخصتر باشد، فرد محقق، بهتر میتواند پس از انجام کار به مشکلات پاسخ گوید. بنابراین در امر تحقیق باید هدف از اجرای تحقیق را به صورت اهداف کلی و جزیی تشریح نمود. در اهداف کلی، موضوع مورد بررسی تعیین و شناسایی عوامل تأثیرگذار بر آن مد نظر قرار گرفته و در اهداف جزیی نیز به تأثیر تک تک عوامل مؤثر بر موضوع مورد بررسی اشاره میشود. معمولاً پس از شرح اهداف تحقیق، ضرورت و اهمیت تحقیق نیز به عنوان استفاده کاربردی از آن تشریح و تعریف میشود.
مرحله 4- تعریف متغیرها: متغیر کمیتی است که در دامنه معین میتوان از یک فرد به فرد دیگر مقادیر مختلفی را ایجاد کرد. بنابراین چیزی است که تغییر میکند و محقق آنها را بنا به هدف تحقیق خود، کنترل، دستکاری یا مشاهده میکند. متغیر مفهومی است که در تحقیقات تجربی مورد استفاده قرار میگیرد و ممکن است دارای دو یا چند ارزش (مقوله) باشد. مفاهیم جنس، طبقه اجتماعی، درآمد، متغیرهای دو ارزشی و چند ارزشی هستند. متغیرها را میتوان به روشهای مختلف طبقهبندی کرد:
1- از نظر اندازهگیری: متغیرهای کیفی و کمی در این گروه قرار میگیرند. به متغیرهایی که اسمی یا مقولهای هستند و بین طبقات آنها کمتری یا بیشتری وجود ندارد و تمام اعضای یک طبقه از ارزش یکسانی برخوردارند، متغیر کیفی گفته میشود. مانند جنسیت و گروه خونی افراد. به متغیرهایی که برای اندازهگیری آنها میتوان به آنها مقادیر عددی نسبت داد، متغیر کمی گویند. مانند درآمد، قد، وزن و تعداد فرزندان.
2- از نظر امکان دستکاری و دخالت: متغیرهای فعال و متغیرهای ویژگی در این گروه قرار دارند. به متغیرهایی که محقق میتواند آنها را دستکاری کند یعنی امکان دستکاری این متغیرها وجود دارد، متغیر فعال گویند مانند تأثیر روش تدریس بر گروهی از دانشجویان. (روش تدریس متغیر فعالی است که محقق میتواند آن را تغییر دهد) و به متغیرهای عکس آن که قابل دستکاری توسط محقق نیستند، متغیر ویژگی گویند. مانند ویژگیهای یک انسان (استعداد تحصیلی، جنس، هوش و...)
3- از نظر نقش آنها در تحقیق: متغیر مستقل، متغیر وابسته، متغیر تعدیلکننده، متغیر کنترل و متغیر مداخلهگر در این گروه قرار میگیرند.
متغیر مستقل متغیری است که بعد از انتخاب توسط محقق، در آن دخالت یا دستکاری میشود و بر متغیر وابسته تأثیر میگذارد. مثل بررسی تأثیر بیکاری جوانان بر اعتیاد آنها. (بیکاری جوانان متغیر مستقل است). متغیر وابسته متغیری است که هدف محقق تشریح آن است که در قالب یک مسأله برای تحقیق مورد بررسی قرار میگیرد و متغیری است که از متغیر مستقل تأثیر میگیرد. (اعتیاد جوانان). متغیر تعدیلکننده، متغیری است که رابطه بین متغیر مستقل و وابسته را تحت تأثیر قرار میدهد. مانند جنسیت در موضوع بررسی همبستگی بین سن ازدواج و سطح تحصیلات در دختران و پسران. متغیر مداخلهگر متغیری است که انتزاعی و غیر قابل مشاهده است که بین متغیر مستقل و وابسته قرار میگیرد. مانند علاقه به تحصیل، سن ازدواج را افزایش میدهد که تلاش و کوشش در ادامه تحصیل به عنوان متغیر مداخلهگر است. متغیر کنترل متغیری است که محقق با روشهای خاص، اثر آنها را خنثی میکند و میتواند جدای از متغیر مستقل، بر متغیر وابسته تأثیر گذارد، مانند تأثیر بیکاری جوانان بر اعتیاد آنها که در این میان فقر نیز به عنوان متغیر کنترل در اعتیاد تأثیرگذار است. نخستین گام برای اندازهگیری متغیر، تعریف دقیق آن است. پژوهشگر به منظور آزمونپذیر بودن فرضیهها، لازم است متغیرهای مورد مطالعه را از شکل انتزاعی و مفهومی خارج و به شکل عملی تعریف کند.
وقتی تعریف یک متغیر با استفاده از مفاهیم دیگر انجام شود میگوییم متغیر به صورت مفهومی تعریف شده است. مثل هوش، به عنوان یک متغیر مفهومی به صورت استعداد و توانایی سازگاری با موقعیتهای جدید تعریف میشود. اما در متغیر عملیاتی، یک متغیر با عملیاتی که برای اندازهگیری آن متغیر لازم است، مشخص میشود مانند تعریف هوش که به عنوان نمرهای است که فرد در آزمون به دست میآورد.
مرحله 5- چارچوب نظری تحقیق: هر تحقیق به یک چارچوب نظری نیاز دارد. چارچوب نظری، الگویی است که فرد پژوهشگر بر اساس آن درباره روابط بین عواملی که در ایجاد مسئله مهم تشخیص داده شدهاند، نظریهپردازی میکند. در چارچوب نظری تحقیق متغیرهایی مانند متغیر مستقل، وابسته، مداخلهگر و تعدیلگر که تصور میشود در پاسخ و حل مسئله تحقیق نقش دارند، شناسایی میشوند. ایجاد چارچوب نظری در تکمیل درک پژوهشگر از مسئله تحقیق به فرضیهسازی به آزمون آنها کمک میکند و نیز یک شبکه منطقی بین متغیرهایی است که از طریق فرآیندهایی مثل مصاحبه، مشاهده و بررسی ادبیات موضوع (پیشینه تحقیق) فراهم آمده است. یکی از مهمترین کارکردهای چارچوب نظری، ارائه متغیرهای مرتبط با مسئله تحقیق است. در تعریفی کلاسیک میتوان گفت: نظریههای مرتبط با تحقیق مورد بررسی در این مرحله گنجانده و پژوهشهای انجام شده در زمینه موضوع، مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.
مرحله 6- ابزار اندازهگیری: یک پژوهشگر، متغیرها را عملیاتی میکند تا راهی برای سنجش کمیت مفاهیم ذهنی بیابد و بر پایه صفات خاصی که آن مفاهیم را توصیف میکند به مقایسههایی بین پدیدهها بپردازد. این روش نسبت دادن اعداد برای بیان ویژگیهای یک پدیده را اندازهگیری مینامند. رویههای اندازهگیری، ابزار طبقهبندی و ردههای پدیدهها را فراهم میآورند.
آزمونها، نگرشسنجها و گروه سنجها به عنوان ابزار اندازهگیری برای جمعآوری دادهها به کار میروند.
گروهسنج: روشی است برای توصیف روابط اجتماعی بین افراد و پذیرش یا طرد فرد از طرف سایر اعضای گروه. هدف گروهسنجی، سنجش ارزش اجتماعی یا شخصی فرد براساس نگرشهای دیگر افراد گروه است. با این روش، پذیرش فرد از سوی دیگران مورد بررسی و سنجش قرار میگیرد. در تحقیقاتی که پیرامون بررسی متغیرهایی مانند سازگاری در جمع، میزان محبوبیت و میزان پذیرش افراد از سوی دیگران صورت میگیرد از گروهسنج استفاده میشود. مثل رابطه بین نگرش استاد به دانشجو و پذیرش آنان از سوی اعضای گروه.
نگرشسنج: برای بررسی عقاید اشخاص از طریق نظرخواهی و علاقه نسبت به یک پدیده خاص میتوان از نگرشسنج استفاده نمود. برای سنجش نگرش میتوان از روشهای مختلف مانند مشاهده مستقیم رفتار، مصاحبه، آزمونهای فرافکنی و مقیاسها استفاده کرد. از میان روشهای مختلف سنجش نگرش، استفاده از پرسشنامه و مقیاسهای نگرشسنج، مناسبترین روشها به شمار میروند.
طیف بوگاردوس (فاصله اجتماعی): در این مقیاس از آزمودنی خواسته میشود که درجه پذیرش یا عدم پذیرش خود را نسبت به مردم، نژادها و پیروان مذاهب مختلف مشخص کند که به سه درجه پذیرش کامل، پذیرش نسبی و طرح طبقهبندی میشود.
طیف ترستون: در روش ترستون از پاسخگو خواسته میشود تا تمام مواردی را که با آنها موافق است اعلام کند و امتیاز او بر اساس آن موافقتها تعیین میشود. در این اظهار نظرها، درجههای مختلفی از نگرش مثبت یا منفی نسبت به موضوع مورد مطالعه ابراز شده است. سپس اظهار نظرهای جمعآوری شده در اختیار گروه بزرگی از داوران قرار میگیرد تا آنها هر یک از اظهارنظرها را بر حسب یک مقیاس 11 درجهای بین دو وضعیت که نشانگر حداکثر نگرش مثبت و حداکثر نگرش منفی است، مرتب کنند. به اظهارنظری که بیانگر نگرش کاملاً مثبت یا مساعد باشد نمره (11) و به اظهارنظری که بیانگر نگرش منفی نسبت به موضوع مورد مطالعه باشد نمره (1) داده میشود و به سایر اظهار نظرها نیز نمره بین 11-1 تعلق میگیرد. داوران برای تعیین شاخص ابهام بین نمرههای متفاوت از فرمول زیر استفاده میکنند.
هر قدر ضریب ابهامسنجی کمتر باشد، قابل قبولتر خواهد بود.
طیف لیکرت: در این روش به اظهارنظرهای پاسخگو به صورت پاسخهای (کاملاً موافقم، موافقم، نظری ندارم، مخالفم، کاملاً مخالفم) به ترتیب نمرههای 5، 4، 3، 2، 1 داده میشود و نمرهگذاری اظهارنظرها با نگرش منفی به صورت معکوس انجام میگیرد که به پاسخهای کاملاً موافقم، موافقم، نظری ندارم، مخالفم، کاملاً مخالفم به ترتیب نمرههای 1، 2، 3، 4، 5 داده میشود. سپس مجموعه نمرههای هر آزمودنی در مقیاس محاسبه میشود.
آزمونها
آزمونها ابزار توصیف و اندازهگیری نمونهای از رفتار آدمی محسوب میشود. آزمونها ممکن است برای مقایسه رفتار دو فرد یا بیشتر در یک زمان معین یا مقایسه رفتار یک فرد در زمانهای مختلف مورد استفاده قرار گیرند.
آزمونهای روانی: آزمونهای پیشرفت یا استعداد تحصیلی. آزمون هوش بهترین عملکردی را که فرد توانایی آن را دارد اندازه میگیرد. سیاههها نیز رفتار سنخی فرد را اندازه میگیرند. آزمون، وسیلهای است عینی و استاندارد شده که برای اندازهگیری نمونهای از رفتار یا خصایص آدمی به کار میرود. تمامی ابزارهای اندازهگیری متغیرها چهار ویژگی دارند که عبارتند از: استاندارد بودن، اعتبار، پایایی و عملی بودن که ما در اینجا به شرح دو ویژگی اعتبار و روایی اکتفا میکنیم:
1- قابلیت اعتبار یا صحت (روایی): ابزار ساخته شده با چه دقتی موضوع مورد اندازهگیری را اندازه میگیرد؟ اگر یک آزمون چند بار تحت شرایط یکسان درباره یک آزمودنی اجرا شود، باید نمره وی در همه موارد یکسان باشد. معنای آن اعتبار نمرههای آزمون در طول زمان است و معنای دوم اعتبار این است که سؤالهای آزمون تا چه اندازه با یکدیگر همبستگی متقابل دارند و همه سؤالهای آزمون یا ابزار سنجش، سازه واحدی را میسنجد. سومین معنای اعتبار، به درجه توافق ارزشیابان مختلف اطلاق میشود که اگر دو یا چند ارزشیاب متغیری را که با ابزار واحد و در شرایط یکسان درباره یک آزمودنی به دست آمده است بدون اطلاع دیگر نمرهگذاری کنند باید بین نمرههای آنان همخوانی وجود داشته باشد. به منظور محاسبه اعتبار یک پرسشنامه (در صورتی که سؤالات پرسشنامه 2 ارزشی باشد مانند گزینههای بلی، خیر) از فرمول 20 کودرریچاردسون استفاده میکنیم، اما اگر سؤالات پرسشنامه چند ارزشی باشد مانند طیف لیکرت از روش آلفای کرون باخ استفاده میکنیم. سومین روش اعتبارگیری پرسشنامه، محاسبه ضریب همبستگی زوج و سؤالات فرد است. اگر پرسشنامه یک سازه واحد (موضوع واحد) را میسنجد یک آلفای کرون باخ اما اگر سؤالات هر کدام دو یا چند سازه را بسنجد باید برای هر تعداد سؤالاتی که یک سازه را میسنجد آلفای کرون باخ جداگانه محاسبه کنیم. ضریب اعتبار محاسبه شده نباید از 70 صدم کمتر باشد، چرا که پرسشنامه فاقد اعتبار میباشد.
2- قابلیت اعتماد یا ثبات (پایایی): مراد از پایایی آن است که ابزار اندازهگیری برای هدف مورد نظر از کارایی لازم برخوردار است. یعنی ابزار پژوهش همان متغیری را اندازهگیری میکند که پژوهشگر قصد اندازهگیری آن را دارد. برای تعیین پایایی یک پرسشنامه باید تعدادی متخصص یا صاحب نظر در حوزه مورد بررسی انتخاب و پرسشنامه را جهت اظهارنظر در هر سؤال به آنها داده که پایایی بودن هر سؤال توسط آنها مشخص شود. سپس ضریب توافق هر سؤال را بر حسب فرمول تعداد مورد توافق/ تعداد کل داوران= ضریب توافق محاسبه میکنیم که در هر سؤال باید 75 درصد ارزشیابان یا داوران موافقت نمایند که در آن صورت سؤال از پایایی لازم برخوردار خواهد بود، در غیر این صورت چنانچه ضریب توافق از 75 درصد کمتر باشد آن سؤال حذف میشود.
مرحله 6- تعیین جامعه آماری: به مجموعهای از اشیا، مکان، اشخاص، رویدادها یا اموری که در یک یا چند صفت مشترک هستند، جامعه آماری میگوییم که باید از نظر مکانی، زمانی و ویژگیهای جمعیتی محدود و تعریف شده باشند. سپس از گروهی افراد جامعه که معرف آن جامعه باشند و کم و بیش ویژگیهای افراد جامعه را دارا هستند، نمونه انتخاب میکنیم.
مرحله 7- نمونهگیری: نمونه به گروهی از افراد جامعه که معرف آن جامعه بوده و کم و بیش ویژگیهای افراد جامعه را دارا هستند، گفته میشود و نمونهگیری نیز انتخاب افراد گروه نمونه از میان اعضای یک جامعه میباشد. برای نمونهگیری دو روش کلی وجود دارد. نمونهگیری تصادفی و نمونهگیری غیر تصادفی. در نمونهگیری تصادفی، احتمال انتخاب شدن برای همه اعضای گروه، یکسان است و هیچ عاملی جز شانس و تصادف در انتخاب شدن افراد گروه نمونه از جامعه وجود ندارد. در نمونهگیری غیرتصادفی نیز محقق به سبب فراهم نبودن امکانات یا سهولت دسترسی به گروههای خاص از افراد، نمونهها را از میان موارد خاص انتخاب میکند. متداولترین انواع نمونهگیری تصادفی (احتمالی) عبارتند از ساده (با استفاده از قرعهکشی و جدول اعداد تصادفی، نمونه انتخاب میشود)، نظامدار (ابتدا فهرست الفبایی اسامی افراد جامعه را تهیه و به هر یک از آنها شمارههای 1 تا 100 میدهیم و فاصله نمونهگیری را محاسبه میکنیم)، طبقهای (زمانی که افراد جامعه از نظر صفات غیر مشترک ناهمگون باشند ابتدا جامعه به چند جامعه همگونتر طبقهبندی میشود و افراد نمونه به نسبت از میان افراد هر طبقه انتخاب میشوند)، خوشهای (هرگاه جامعه نامحدود و گسترده باشد و به سبب پراکندگی جامعه امکان دسترسی به فهرست اسامی وجود نداشته باشد از روش خوشهای چند مرحلهای استفاده میکنیم و متداولترین انواع نمونهگیری غیرتصادفی عبارتند از: هدفمند (بر اساس هدفی که داریم، افراد خاص را به عنوان نمونه انتخاب میکنیم)، در دسترس (از افرادی که در اختیارمان هستند، نمونهگیری میکنیم)، داوطلبانه (نمونهها خود داوطلب به پاسخگویی میشوند)، سهمیهای (پژوهشگر به اختیار خود نمونه میگیرد) گلوله برفی (با انتخاب یک نفر به عنوان نمونه، نمونههای بعدی انتخاب میشوند).
برای تعیین یا برآورد حجم نمونه: حجم نمونه یا تعداد افرادی که ما باید با آنها مصاحبه کنیم بستگی به آن دارد که ما با چه دقت و اطمینانی میخواهیم نتایج تحقیق از نمونه را به کل جامعه آماری تعمیم دهیم. هر چه این دقت و اطمینان تعمیم بیشتر باشد نیاز به حجم نمونه بیشتری خواهد بود و بر عکس. بنابراین برای تعیین حجم نمونه باید اول میزان دقت و سطح اطمینان تعمیم را بدانیم. اگر موضوع مورد بررسی ما از نگرشسنج، آزمون و مقیاس استفاده شده یا موضوع مورد بررسی کمی باشد از فرمول N=X2*Z/D2 و یا اگر کیفی باشد (مثل روش پیمایش) از فرمول
N=P(1-P)Z2/D2 برای تعیین حجم نمونه استفاده مینماییم. 5/0= P و S2 واریانس جامعه و D مقدار خطای قابل قبول از 01/0 تا 05/0.
مرحله 8- تعیین روش (مقطعی. طولی): تحقیقات را با توجه به این که در یک مقطع زمانی صورت گیرند یا در چند مقطع، میتوان به انواع زیر تقسیم کرد:
تحقیقات مقطعی: شامل پژوهشهای کلی است که صرفاً در یک زمان صورت میگیرند. مثل تحقیقی که در مورد طلاق در تهران در سال 1355 به انجام میرسانیم.
تحقیقات طولی: منظور تحقیقاتی است که در چند مقطع زمانی صورت میگیرد و هدف، شناخت حرکت پدیده در طول زمان است. مثل بررسی انتخابات توسط مردم در یک روند ده ساله.
مرحله 9- تعیین روش تحقیق: یک پژوهش از نظر معیار کاربرد آن به پژوهش عملگرا یا متعهدانه، پژوهش کاربردی و پژوهش بنیاننگر طبقهبندی میشود. به تحقیقی که به منظور ایجاد دگرگونیهای اجتماعی مخصوصاً در جهت تحقیق ایدئولوژی خاص محقق صورت گیرد، پژوهش عملگرا گویند. به تحقیقی که نه در جهت ارضای کنجکاویهای پژوهشگر بلکه حل مسئلهای فردی، گروهی یا اجتماعی انجام پذیرد و به منظور رفع مشکلی صورت گیرد، تحقیقات کاربردی نامیده میشود. در این تحقیق، هدف کشف دانش تازهای است که کاربرد مشخصی را درباره فرایندی در واقعیت دنبال میکند. مثل بررسی دلایل فراگیر نبودن روحیه کار بین گروهی از کارگران صنعت خودروسازی. تحقیقات بنیادی (پایهای) به تحقیقی گفته میشود که در آن محقق به کنجکاویهای بزرگ انسانی پاسخ میدهد. در این نوع تحقیق سعی میشود که دانش به طور عام توسعه و گسترش یابد و کاربرد عملی دستاوردهای تحقیق مورد توجه قرار نمیگیرد، مثل (توسعه نظریهپردازیهای کلی انسانشناسانه پیرامونساز و کار انگیزشی مؤثر در رفتار انسان).
روش تحقیق بسته به نوع اطلاعاتی که محقق به کار میگیرد و شیوهای که در جمعآوری اطلاعات در پیش میگیرد، فرق میکند. از این رو تحقیق را به دو نوع تقسیمبندی میکنیم که شامل؛ الف- تحقیقات آزمایشی و غیر آزمایشی ب- تحقیقات کتابخانهای مشاهدهای و پیمایشی (زمینهیابی) میشود. فرق اساسی بین دو تحقیق آزمایشی و غیر آزمایشی در این است که در تحقیقات آزمایشی محقق در انتخاب عاملی که اثر آن را مطالعه میکند، آزاد بوده و در آن دخل و تصرف میکند. در این تحقیقات، متغیر مستقل توسط خود محقق ایجاد میشود تا تأثیر آن را روی متغیر وابسته ارزیابی کند.
در تحقیقات کتابخانهای با استفاده از اسناد و مدارک موجود در کتابخانه، به گردآوری اطلاعات میپردازیم، در تحقیقات پیمایشی، اطلاعات به صورت حضوری مثل مصاحبه و غیر حضوری مثل استفاده از پرسشنامه انجام میگیرد. در تحقیقات مشاهدهای اطلاعات از طریق مصاحبه- مطالعات موردی- تکنگاری و مردمنگاری جمعآوری میشود.
مرحله 10- جمعآوری اطلاعات و تجزیه تفسیر آن: دادهها را با چهار روش کلی که هر یک انواع و ویژگیهای خاصی دارند، میتوان از جامعه یا نمونه آماری استخراج کرد. این ابزارها شامل پرسشنامه، مشاهده، مصاحبه و بررسی مدارک و اسناد (مراجعه به کتابخانه) هستند که بعد از برآورد روایی و اعتبار به عنوان ابزار جمعآوری اطلاعات استفاده میشوند. سپس پژوهشگر برای دستیابی به پاسخ پرسش تحقیق از طریق آزمون فرضیهها، دادهها را به قسمتها و بخشهایی تجزیه میکند.
اما تحلیل دادههای پژوهش به خودی خود پاسخ پرسشها را ارائه نمیدهد و تفسیر دادهها ضروری است. تفسیر کردن به معنی تبیین و معنا بخشیدن به دادهها است. تبیین دادههای خام، دشوار یا غیرممکن است و پس از تجزیه و تحلیل دادهها باید به تفسیر آن پرداخت. محاسبه مفاهیم ضمنی دادههای گردآوری شده و ربط دادن مجدد آنها به مسئله تحقیق به هیچ وجه آسان نیست. اگر چه شاید رسیدن به یک پاسخ روشن به پرسشهایی که مورد تجزیه بوده است ممکن باشد، اما بسیاری از تحقیقات سرانجام کاملاً قطعی نیستند.
در خصوص روش تجزیه و تحلیل آماری، در صورت کیفی بودن دادهها از روش خی دو (کای اسکوئر) و در صورت کمی بودن دادهها از تحلیل واریانس عاملی استفاده میکنیم.
مرحله 11- پیشبینی نتایج تحقیق و گزارش نهایی: نتیجهگیری مطلوب، حاصل تجزیه و تحلیل دقیق اطلاعاتی است که بر مبنای سؤال اصلی تحقیق گردآوری شدهاند. گزارش تحقیق، شرحی درباره ماهیت تحقیق ارائه میکند و نتیجهگیریهایی را که به عمل آمده توجیه میکند.
بیشتر گزارشها به پرسشهایی که بیپاسخ ماندهاند، اشاره دارد و تحقیقات بیشتری را که سودمند خواهد بود در آینده انجام شود، پیشنهاد میکند. |