شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- موانع و دلائل مختلفی از جمله موارد زیر موجب آسیب خلاقیت میشوند:
1. آموزش ناهمسو با خلاقیت
بسیاری از افراد به این دلیل که تفکر خلاق معمولاً دشوار به نظر میآید، از داشتن کارها و وظایف خلاقانه احساس ناخشنودی میکنند. اما ناراحتی آنها بیشتر از این بابت است که چرا عموما تحصیلات و آموزشها بجای آن که تفکر خلاق را بهبود بخشند به بهبود بخشیدن مهارتهای تفکر تحلیلی توجه دارند. خلاقیت عموما برای نظامهای آموزش ناخوشایند است؛ بنابراین مانند دوران تحصیل، مایلیم که جواب صحیح را بدست آوریم و به فرایندی که از طریق آن به جواب صحیح دست مییابیم توجهی نمیکنیم.
2. استفاده از الگوهای قالبی
برای حل یک مسئله ریاضی به دانش ریاضیات نیاز داریم. این موضوع بطور آشکار در تمامی محدودههای دانش، مهارتها و تواناییهایی که شاید قابل بکارگیری در مسائل و وضعیتهای معین باشد، صادق است. البته فصاحت در مسئله میتواند فصاحت منفی نیز باشد. با تجربیات قابل ملاحظه در یک زمینه این تمایل در ما بوجود میآید که هنگام رویارویی با مسئلهای آن را از طریق راهحلهای قبلی حل کنیم.
3. شتابزدگی در ارزیابی
با آن که ارزیابی ایدهها بخشی از تفکر خلاق هستند ولی توصیه اکید آن است که تا هنگامی که سلسلهای از ایدههای قدرتمند ایجاد نشدهاند باید از ارزیابی ایدهها احتراز کرد. این مطلب خصوصاً در نظامهای سلسله مراتبی در جایی که ایدهها باید به مافوق عرضه شود بسیار حائز اهمیت است. انتقاد کردن و ایراد گرفتن سرپرست، خصوصاً انتقادهای منفی، موجب میشود که زیردستان از کار خلاق احتراز کنند.
4. تاکید بر مفروضات قبلی
پیش زمینههای ما، آموزش و تجارب، مفاهیم قاطع و اصولی را در ما ایجاد میکنند که ما آنها را حقیقی میانگاریم. اینها به نوبه خود بر تفکرات و ایدههای ما اثر میگذارند و گاهی مانع عرضه ایدههای نو و خلاقیت میشوند.
5. فشارهای اجتماعی
محدودهای کلی از این فشارها، در زمان و شرایط متفاوت بر ما تاثیر میگذارند. یکی از آثار بسیار منفی این است که از نادان جلوه کردن در نظر همتایان خود نگران شویم بدین ترتیب هنجارهای رفتاری و عملکرد گروههای موجود، ممکن است مانع ابراز ایدههای خاص یا ایدههای زیاد در افراد معین شود.
6. چارهجوییهای کوتاه مدت
اغلب ما بطور معمول در محیط کاری خود برای تحصیل اهداف و نتایج کوتاه مدت تحت فشار هستیم ومسائلی که بیان میشوند اغلب نیازمند واکنش فوری هستند. در این زمان اگر دقت نکنیم بیشتر اوقات کاری خود را صرف کارها و خطاهای کوچک میکنیم و هرگز قادر نخواهیم بود فضای تنفسی لازم را برای تفکر خلاق ایجاد کنیم. حداقل مزیت آگاهی از این موانع چاره جویی و بر طرف کردن آنهاست. یکی از وظایف مدیران، ایحاد محیط کاری است تا آثار چنین موانعی را به حداقل رساند. به عبارتی هدف باید تامین محیطی باشد که بطور خودکار موانع فردی و سازمانی خلاقیت را کاهش دهد. فنونی وجود دارند که از طریق آنها میتوان آثار این موانع را تشخیص داد و از آنها کاست و در نتیجه میتوان تفکر خلاقه را به ظهور رساند. این فنون مانند یورش فکری، تحلیل همگامسازی، تحلیل ریخت شناسانه و... هستند. استفاده از این فنون و آگاهی از موانع خلاقیت و جدیت در رفع آنها موضوعی بسیار حائز اهمیت است.
خلاقیت مسئلهای شایان توجه برای تمامی سازمانهاست. خلاقیت کارکنان منبعی بسیار با ارزش است. سازمانها برای رشد و پیشرفت کار خود نیازمند آگاهی از ارزش این منبع هستند. آنگاه با تشویق و ارتقای فعالیتهای خلاقه، میتوانند در جهت هدفهای از پیش تعیین شده سازمان حرکت کنند.
مدیریت خلاق از مسائل مهمی است که پیش از فرایند خلاقیت کار خود را آغاز میکند. پیش بینی و تدارک ساختار سازمانی با ایجاد فرهنگ وجودی که پشتیبان فعالیتهای خلاقه باشد برعهده مدیریت خلاقیت است. کار مدیریت خلاقیت، پس از خلاقیت در قالب مدیریت نوآوری نیز همچنان ادامه دارد و به ارزیابی، تکمیل نتایج، پیش بینی و تدارک بازنگری و تغییر شکل فرایندها به نحوی که در خدمت توسعه ساختار سازمانی، فرهنگ و فضا برای آینده میباشد، میپردازد. بنابراین سازمانی که میخواهد به منزله سازمانی خلاق تلقی شود، علاوه بر این که باید به لحاظ کمی و کیفی کارکنان خلاق خود و همچنین مدیریت خلاق و نوآور متکی باشد.
|