شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا)-|| کتاب تکنیکهای روابطعمومی، نوشته دکتر رحمان سعیدی است و توسط انتشارات سمت به چاپ رسید. آخرین چاپ کتاب (چاپ 11ام) متعلق به سال 1396 را میتوان ابتیاع کرد. این کتاب مجدداً در سال 92 بازنگری و به چاپ رسیده است.
تکنیکهای روابطعمومی 201 صفحه دارد و روی جلد سبز آن تصویری از یک زن با موهای کوتاه است که بر روی موجی قرمز فریاد میزند. به نظر میرسد آن موج کلمه «بسم» باشد که به معنای «بسمالله الرحمن الرحیم» است. او چشمهایش را بسته و دستش را برای انعکاس بهتر صدایش روبروی دهانش گرفته است. در پشت جلد کتاب نیز تصاویری مبهم از دو کودک نمایش داده میشود. کودکانی که گویا اشتباهی کردهاند و دستانشان را رویهم گذاشته و مؤدبانه ایستادهاند. در تصویر بزرگتر نیز که این تصاویر کوچک در آن قرار گرفتهاند، تصویر یک کودک دیده میشود که در حال نظاره است. نگاه او به سمت عنوان کتاب است: «تکنیکهای روابطعمومی؛ دکتر رحمان سعیدی».
کتاب این استاد دانشگاه علامه طباطبایی در دو بخش تدوین شده است که بخش اول رویکردی تئوریک و بخش دوم رویکردی عملی و کاربردی به تکنیکهای روابطعمومی دارد. بخش اول چهار فصل و بخش دوم شامل سه فصل میشود.
دکتر سعیدی بر اساس چرخه دمینگ، به تکنیکها در چهار بخش توجه کرده که شامل: «پژوهش، برنامهریزی، ارتباط و ارزیابی» میشود. وی در بخش دوم سه تیپ از مؤسسه را شناسایی کرده که این تکنیکها را به شکل ضعیف، متوسط و قوی اجرا میکنند و به طور مبسوط به دلایل خود برای این قوت و ضعف میپردازد.
در پیشگفتار کتاب، دکتر رحمان سعیدی علت حذف رشته روابطعمومی پس از پیروزی انقلاب را عملکرد ناصواب روابطعمومیها دانسته، اما وی برای روشن شدن ذهن مخاطب عنوان نکرده است که چه نقدی بر روابطعمومیها در آن زمان وارد بوده که بر روابطعمومیهای امروز وارد نیست. بهویژه اینکه در ادامه تصریح میشود که به علت جوان بودن رشته روابطعمومی، منابع کافی و کتابهای درسی در این زمینه وجود ندارد. (سعیدی، 1396: 4)
در بخش اول این مؤلف انتشارات سمت به چهار تکنیک روابطعمومی میپردازد (پژوهش، برنامهریزی، برقراری ارتباط و ارزیابی)؛ بنابراین وی بهنوعی با بهرهگیری از چرخه دمینگ در مدیریت به موضوع نگاه میکند، درعینحال در این چرخه زمانی که به اجرا میرسد بهجای اجرا از واژه ارتباط استفاده میکند و آنگاه به مفاهیم ارتباط میپردازد. این در حالی است که طرح موضوع به این شکل در واقع پرکردن کتاب با محتوای غیرمرتبط است. بحث ارتباط و انواع آن جزء تعاریف اولیه چنین کتابی است که به نظر میرسد جای آن در ابتدای کتاب باشد و در بخش ارتباط بهجای طرح تعاریف و نظریات و مباحث کلی باید به انواع رسانهها و ابزارها و معرفی کاربردی و عملیاتی آنها میپرداخت. اینکه بهعنوانمثال: گزارش مطبوعاتی چیست؟ چطور با رسانههای سمعی و بصری میتوان تعامل کرد؟ رویدادها چه هستند؟ بسترهای رسانههای اجتماعی چه کاربردی در روابطعمومی دارند؟ همهوهمه میتوانست موضوعاتی باشند که جای آنها در فصل ارتباط این کتاب خالی است. (QUADROS، بیتا، 1)
در ادامه (سعیدی، 1392: 10) وی اعلام میدارد که هدف روابطعمومی با اهداف سازمان قدری زاویه دارد. وی مینویسد: تحقیقات نشان میدهد تأثیر ارتباط روابطعمومی در فروش چند ویژگی دارد:
1. ضعیف است.
2. تأثیر نامطلوب بر فروش ندارد.
3. تأثیر مستقیم بر فروش ندارد.
4. تصویر ضعیفی از شرکت در ذهنها پدید میآورد.
5. جذابیت کمی در بین مشتریان، عوامل فروش و سهامداران دارد.
با این شرایط وی بیان میدارد که روابطعمومی برای شرکتهای فروش محور جذاب نیست. (سعیدی، 1392: 10) این در حالی است که ایدههای جدید بر آن هستند که رابط عمومی را در بستری از فعالیتهای یکپارچه فروش و بازاریابی و تبلیغات ملاحظه کنند. در این شرایط روابطعمومی و سایر بخشها با چهار نوع از رسانه (رسانه انتشار خبر رایگان، رسانه انتشار خبر پولی، رسانه اشتراکی و رسانهای که مالکیت آن با شرکت است) فعالیت کند. (آگیلیتی، 2018: 1)
دکتر سعیدی ادامه میدهد: افرادی که دستاوردهای سازمان را زیر سؤال برند، گروههای فعالاند و کارشناسان حرفهای روابطعمومی باید به تبادل اطلاعات بپردازند تا بتوانند در آینده از انتقال گروههای غیرفعال به فعال ممانعت به عملآورند. (سعیدی، 1392: 12)این در حالی است که فعالان اجتماعی عموماً توسط خود سازمان به حاشیه رانده میشوند و روابطعمومیها باید به فعالان اجتماعی کمک کنند تا تغییرات اجتماعی ایجاد شود. (سولو چی آر پرو، 2018: 1)
استاد ارتباطات در صفحه 30 کتاب به بحث تبلیغات در روابطعمومی میپردازد. وی مینویسد: «یک برنامه روابطعمومی درعینحال میتواند درباره توانایی سازمان تبلیغ کند ...» (سعیدی، 1392: 30) وی مینویسد: «تبلیغ مزیت صابون مایع بر صابون جامد و ... میتواند از اهداف روابطعمومی باشد.» (سعیدی، 1392: 31) وی اینجا نیز به تبلیغ سازمان توسط روابطعمومی میپردازد که به نظر میرسد که این واژه را بهجای معرفی یا ابلاغ به کار گرفته باشد؛ چرا که اساساً تبلیغات و روابطعمومی دو رکن جدا از همدیگر هستند و وظیفه روابطعمومی اطلاعرسانی و شفافسازی است و نه تبلیغ!
سعیدی در کتاب تکنیکهای روابطعمومی به بحث راهبرد پرداخته است. اول اینکه وی راهبرد را معادل روششناسی معرفی کرده است. (سعیدی، 1392: 33) که به نظر میرسد باتوجهبه معنای انگلیسی راهبرد (Strategy) و روششناسی (Methodology) این معادلسازی دچار نقص باشد. دوم اینکه هیچ توضیحی در باب این دو واژه داده نشده است. اینکه اساساً راهبرد نیازمند تحقیق است. آنچه در این بخش مطرح شده است تکنیک است و نه راهبرد. در همین بخش مجدداً واژه تبلیغ بهاشتباه بهجای واژه اطلاعرسانی استفاده شده است. به نظر میرسد بهتر بود بیان شود که در استراتژی ما میبینیم که چطور هدفگذاری کنیم و در روش میبینیم چطور و با چه ابزاری آن را محقق سازیم. (Wikidiff)
رحمان سعیدی در باب بودجهبندی نیز عنوانی را گشوده است در آن به 9 سرفصل اشاره میکند. سرفصل هشتم آن «اطمینان و اعتقاد به یکدیگر» است که بسیار سرفصل عجیبی است. در این سرفصل وی «گزارشهای اطلاعاتی» را بهعنوان عامل اطمینان و اعتقاد به یکدیگر عنوان میکند. درحالیکه بهتر این بود که خود «گزارشهای اطلاعاتی» را بهعنوان سرفصل بودجهای معرفی کند. (سعیدی، 1392: 37)
در بخشی از کتاب وی واژه «فراشد» را معادل Communication Process قرار داده است. درحالیکه معادل آن فرایند ارتباطات است. (سعیدی، 1392: 46)
دکتر رحمان سعیدی به موانع اثربخشی ارتباط میپردازد. وی لیستی از این عوامل را ارائه میدهد که هرکدام از موارد میتوانست در یک تقسیمبندی بهعنوان عوامل مخل در فرستنده، در کانال یا در گیرنده مشخص شود. ضمن اینکه بین این عوامل یک عدم همگونی به چشم میخورد. برخی از آنها موانع سازمانیاند و برخی شخصی که باتوجهبه اینکه محوریت بحث کتاب بر روابطعمومیهاست بهتر بود اینها طبقهبندی و تفکیک شوند. (سعیدی، 1392: 55)
فصل سوم کتاب تکنیکهای روابطعمومی، اساساً هیچ ارتباطی به روابطعمومی بهعنوان یک بخش سازمانی ندارد و بیشتر مباحث ارتباطیاند که در کتابهای دیگر ارتباطات به طور مبسوط مورد بررسی قرار گرفتهاند و کمک چندانی به حل مسئله این کتاب نمیکنند.
آماری در خصوص میزان دسترسی به اینترنت در سال 1384 در کتاب آورده شده است که باتوجهبه اینکه کتاب در سال 1392 تجدید چاپ شده به نظر میرسد نیاز بود این آمار بهروزرسانی شود. (سعیدی، 1392: 61)
کتاب تکنیکهای روابطعمومی در بخشی از رسانههای متعامل سخن میگوید و عناصری را برای رسانههای متعامل برمیشمارد که به نظر میرسد برخی از آنها اساساً ویژگی تعاملی را ندارند. البته شاید نیز به جهت تغییراتی که در سالهای اخیر در حوزه رسانهها به وجود آمده است، این ویژگی تعاملی دارای ادراک متفاوتی شده باشد. اما اساساً «دیجیتالی کردن» به معنای متعامل بودن نیست. چهبسا کامپیوترهای اولیه که یک سیستم کاملاً بسته دیجیتالی بودند. اگرچه وی در ادامه به تکنولوژی فیبرهای نوری میپردازد که متعامل شدن را ممکن میسازند، اما ماهیت دیجیتال متصل نیست. (سعیدی، 1392: 78)
دکتر سعیدی چندرسانهای را جزء رسانههای متعامل میداند. ضمن اینکه اساساً چنین دستهبندی ای به لحاظ ماهوی صحیح به نظر نمیرسد، باید گفت که چندرسانهای نیز همانند فیلم و تلویزیون متعامل نیست چراکه هیچ امکانی برای ارائه بازخورد وجود ندارد. در ادامه به CD ROM پرداخته میشود و آن را بهعنوان وسیله ارتباطی متعامل معرفی میکنند. اگر این وسیله را وسیله متعامل بدانیم باتوجهبه تجدید چاپ کتاب در سال 1392، میتوانستهایم فلش مموری و دیویدی و متعاقباً بلوری درایو را هم متعامل بدانیم اما اساساً هیچکدام از آنها رسانه متعامل نیستند. (سعیدی، 1392: 80)
استاد دانشگاه علامه طباطبایی در تعریف رسانه متعامل مینویسد: «بهجای آنکه شبکهها تعیین کنند چه چیزی را ببینند، بینندگان تعیین میکنند که چه چیزی را ببینند.» (سعیدی، 1392: 85) که البته این امر قطعاً امروز نمیتواند تعریف تعامل باشد. امروز تعامل در رسانه اساساً فقط در رسانههای اجتماعی معنا پیدا میکند و شاخص آن نیز لایک و کامت و بهاشتراکگذاری است.
با قدری اغماض میتوان گفت: بحث تعامل حداقل در دو سطح زیرساخت و ابزار قابل صورتبندی است. در سطح زیرساخت میتوان از فیبر نوری، اینترنت ماهوارهای و ... یادکرد. در سطح ابزاری میتوان از رسانههای اجتماعی و ... سخن گفت.
دکتر رحمان سعیدی در صفحات بعدی کتاب به بحث روابطعمومیها بهعنوان روابطعمومی متعامل میپردازد، اما در اینجا نه صحبت از فیبر نوری است و نه CD ROM. نیاز بود که برای یکپارچگی در صفحات 80 تا 90، نگاهی به صفحات 90 به بعد بشود و بر اساس آن متن بازنگری شود. (سعیدی، 1392: 96)
در آخرین صفحه از بخش اول کتاب، عنوان «وسیله ارتباطی مناسب» برگزیده شده است که بهتر بود باتوجهبه اینکه در سراسر کتاب از واژه رسانه سخت گفته شده است همین واژه مورداستفاده قرار گیرد: «رسانه مناسب».
عنوان نقش روابطعمومی در مشارکت اجتماعی یکی دیگر از عناوین این کتاب در بخش ارزیابی است. البته بهتر این بود که این عنوان در بخش ارتباط آورده شود و حتی به نظر میرسد که مشارکت اجتماعی میتواند یکی از تکنیکهای روابطعمومی به شمار رود. اما آوردن آن در این بخش کمکی به پاسخ سؤال این بخش نمیکند. (سعیدی، 1392: 109)
از صفحه 121 کتاب تا آخر آن به نمونههای ضعیف، متوسط و قوی کاربرد تکنیکهای روابطعمومی در سازمانها پرداخته شده است. به نظر میرسد باتوجهبه تغییراتی که در سالهای اخیر در روابطعمومیهای مختلف اتفاق افتاده، این بخش نیازمند تغییر است. ضمن اینکه کاربرد تکنیکها باید یک نمونه ایدهآل داشته باشد تا عملیاتی تر نشان داده شود. همچنین به نظر میرسد در پیوست این کتاب حداقل به چند جدول و نمودار گانت و یک سری مستندات که به روابطعمومی در برنامهریزی و اجرای و ارزیابی برنامهها کمک میکرد نیاز است و فقدان آن بهشدت احساس میشود.
نقد این اثر به هیچ نحو نشاندهنده ضعف و کاستیهای یک اثر عالمانه در حوزه روابطعمومی نیست، بلکه صرفاً به جهت توجه جدید و طرح آن در رسانههای روابطعمومی انجام شده است؛ بنابراین امیدوارم که همه کسانی که این متن را مطالعه کردند، کتاب را تهیه کرده و آن را مطالعه کنند. این کتاب یکی از کتابهای پرتیراژ در حوزه روابطعمومی است و میتواند کمک قابلتوجهی به مدیران، کارشناسان و کارگزاران حوزه روابطعمومی در بهبود کیفیت فعالیتهای اجراییشان نماید. همچنین باتوجهبه اینکه در حوزه روابطعمومی کمتر بهنقد آثار پرداخته میشود، امید است که این ادبیات با توسعه رسانهها و دسترسی بیشازپیش به منابع روابطعمومی گسترش یابد، تا شاهد بالندگی حوزه نشر در روابطعمومی کشور باشیم.
|