شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- «اگر دموکراسی را به مفهوم عام، از عمدهترین شاخصههای جامعه مدنی بدانیم، رسانهها و بهویژه مطبوعات، ناگزیر در جایگاه یکی از ارکان اصلی جامعه مدنی مینشیند، چه مطبوعات، در فرهنگ سیاسی نوین، خود یکی از ارکان دموکراسی به شمار میآیند. با این تعبیر وجود و فعالیت مطبوعات متکثر و متنوع در جامعه، بهطوری که بتوانند افکار و سلیقههای گوناگون را نمایندگی کنند و از حریم حقوق و آزادیهای افراد و گروههای اجتماعی، حراست و پاسداری کنند و حق عمومی کسب اطلاعات و انتشار عقاید را تامین سازند، از یک سو از جمله مهمترین نمایانگرهای وجود و پویایی جامعه مدنی محسوب میشود و از جانب دیگر به رشد، گسترش، تحکیم و تقویت جامعه مدنی، یاری میرساند.در جامعه مدنی، اساسا ساخت رسانهیی، کثرتگرا و متنوع است. به عبارت دیگر در چنین جامعهیی، رسانهها و در راس آنها مطبوعات، صداهای گوناگون را که مبین خواستهها، نیازها، علایق و دیدگاههای مختلف است، باز میتابانند، شرایط بحث، گفتوگو و مفاهمه و در نتیجه، پرورش بردباری و شکیبایی اجتماعی و تحمل و مدارای عمومی را فراهم میآورند و زبان فرهنگ و فرهنگ مفاهمه را جایگزین زبان سیاست و فرهنگ زور و خشونت میسازند.»( محمد علی فرقانی.) پس نقش رسانهها در جامعه و کاهش آسیبهای اجتماعی بسیار مهم تلقی میشود. موسسه رحمان در سلسله جلساتی که درباره کاهش آسیبهای اجتماعی میگذارد اینبار به سراغ رسانهها آمده است و دکتر هادی خانیکی، کارشناس رسانه و استاد ارتباطات را به عنوان سخنران دعوت کرده است تا درباره نقش رسانهها در کاهش آسیبهای اجتماعی صحبت کنند.
سرمایههای اجتماعی
مسائل اجتماعی، پدیدههای اجتماعی هستند اعم از شرایط ساختاری یا الگوهای کنشی که بر سر راه توسعه یعنی بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب هستند که پدیدههایی غیرفردی، واقعی و قانونمندی است که قابل کنترل هستند. در هر جامعه از جمله جامعه ما مسائل آسیبهای اجتماعی وقتی به مساله اجتماعی تبدیل میشوند که وضعیت سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی و سرمایه نمادین دچار لطمه میشود. به میزانی که سرمایه اجتماعی مثل اعتماد در جامعه کم میشود یا سرمایه فرهنگی کم و ضعیف میشود، به میزانی که سرمایههای نمادین دچار بیمهری میشوند مثل شخصیتهای تاریخی و… در چنین شرایطی جامعه دچار نوعی بحران میشود و وقتی جامعهیی سرمایهاش کاهش پیدا میکند، دچار آسیب میشود.
نقش واقعی رسانهها
رسانههای نوشتاری تا الکترونیک و مجازی همه اینها درباره نقشها و کارکردهای مثبت و منفیشان چه جامعه ما و چه دیگر جوامع جهان دچار بزرگنمایی شدند، گاه رسانهها را توانای مطلق گرفتند و گاه رسانهها را ناتوان مطلق گرفتند، مرحوم تهرانیان در این موضوع میگوید که رسانهها نه توانای مطلق هستند و نه ناتوان مطلق، از جمله درباره تشدید یا تضعیف آسیبهای اجتماعی. علت اینکه باید از این بزرگ یا کوچکنمایی رسانهها فاصله بگیریم، این است که در مدیریت مسائل اجتماعی توسط رسانه تردیدهای زیادی وجود دارد که آیا رسانه میتواند کنترل کند یا نمیتواند کنترل کند. زیرا دولتها و حکومتهای محلی نقششان از رسانهها بیشتر و پرنفوذتر است. ما اگر میخواهیم به نقش رسانهها برسیم قبل از آن باید نقش حکومتها و قدرتهای سیاسی را اول تبیین کنیم و بعد از آن به نقش نهادهای مدنی و جامعه مدنی بپردازیم. نهادهای مدنی و شبکههای اجتماعی نقششان از رسانهها هم بیشتر است. قدرت متمرکز در جامعه مدنی ضعیف است که معمولا رسانهها را دارای نقش منفی میکند ولی وقتی قدرت گسترده و جامعه مدنی دارای توان است، نقش رسانهها بیشتر میشود. برای مثال این تعریف را شما در تیراژ روزنامهها به خوبی میتوانید مشاهده کنید. تیراژ ۷۰۰ هزار تا یک میلیونی کیهان و اطلاعات را در زمان انقلاب نگاه کنید و با تیراژهای چند ده هزاری امروز مقایسه کنید. تیراژهای چند صد هزاری صبح امروز و جامعه را در دوران اصلاحات ببینید و با امروز مقایسه کنید.
نقش ذهنیت تجربه و فرهنگ
ذهنیتهای فرهنگی پیشتر از رسانهها روی مردم تاثیر میگذارد. ضعفهای راهبردی خود رسانهها روی نقش رسانهها تاثیرگذار است، رسانهها در ایران از تبار شایسته و خوبی برخوردار نیستند و معمولا جوانمرگ میشوند. پایداری رسانهها یکی از مهمترین نکات نقش رسانه در ایران است. این عوامل باعث میشود انباشت تجربهها بیشتر در شکست است و خاطرهها همه خاطرههای شکست است. به همین دلایل نقش رسانهها در اثربخشی به کاهش آسیبهای اجتماعی کاسته میشود. عامل آخر ناتوانی دولتها در سیاستگذاری رسانههاست. یعنی رسانهیی را درست به کار ببرند برای آسیبهایی. رسانه اول باید دیده شود، شنیده شود و خوانده شود. ولی ما از همان اول فقط میخواهیم رسانه کارش را بکند. یکی از مهمترین این عوامل پول نفت است که باعث میشود هیچوقت رسانهها وارد بازار عرضه و تقاضا نشوند. برای اینکه نقش رسانهها را واقعی تلقی کنیم، میگویم رسانهها نه توانای مطلق هستند نه ناتوان مطلق بلکه با توجه به عواملی که به آنها اشاره شد، بستگی دارد به اینکه به رسانهها چه نقشهایی میدهیم.
انواع هویت و تاثیر آن بر رسانه
در میان تمام این آسیبهای اجتماعی که وجود دارد یک نوع از زمینههای آسیبپذیری در جامعه ما برجستهتر شده است. این مساله هویت است. در جامعهیی که ما به سر میبریم تحت عنوان رسانهیی شدن، هویت بسیار مهم شده است. بسیاری از منازعاتی که در جهان امروز وجود دارد در چارچوب هویت است. کاستلز هویت را به سه دسته تقسیم میکند که با توجه به این دستهبندی میتوانیم خیلی از این عوامل را بررسی کنیم. هویت مشروعیتبخش، هویت مقاومتی، هویت برنامهدار. کارکرد رسانهها در هر کدام از این سه زمینه میتواند افقی یا عمودی باشد. یکی دیگر از دستهبندیهایی که درباره رسانهها وجود دارد همین افقی یا عمودی بودن آنهاست. رسانههای عمودی رسانههایی هستند که اطلاعات و خواستههای یک مرکز قدرت را در قالبهای مختلف خبر، گزارش و… به بدنه جامعه منتشر میکنند ولی عملکردشان عمودی است یعنی یا از پایین به بالا یا از بالا به پایین. اما رسانههایی مثل موبایل یا شبکههای اجتماعی وظیفه گرداندن پیامها را به صورت افقی دارند، یعنی به جای اینکه بین بالا و پایین خبری را منتشر کنند بین تمام اقشار این کار را میکنند. نقش وبلاگها و شبکههای اجتماعی بسیار زیاد است. هویت مشروعیتبخش؛ هویتی است که آن را رسانهها و جریانهای مسلط بر جامعه میسازند. که بر اساس یک الگوی متمرکز رسمی ساخته میشود و معیارهایی هستند که سعی بر ترویج کردن آنها در رسانههای رسمی زیاد است. این هویتها در واقع توسط رسانههای عمودی ساخته میشوند و دولت بیشترین تکیه را به هویت مشروعیتبخش دارد. هویت مقاومت معمولا در برابر هویت مشروعیتبخش شکل میگیرد. هویت مقاومت هویتهایی هستند که در گروههای به حاشیه رانده شده شکل میگیرد و خیلی وقتها این هویت زبان غیررسمی دارد. موسیقی زیرزمینی، زبان مخفی و… از نمونههای این هویت است. عملکرد این هویت از رسانههای افقی است که یک نوع واکنشی به رسانههای عمودی است. مساله بزرگی که جهان ما با آن مواجه است، برجسته شدن همین هویتهای مقاومت است. تمام جنبشهای رادیکالی و نسلی که شکل گرفته یا هنرهای غیررسمی و همه اینها در چارچوب هویتهای مقاومت قابل فهم است. هویت آخر هویت معنادار است که سعی میکند.
بهصورت ایجابی کارکردهایی داشته باشد و نسبت به بقیه هویتها پیچیدهتر است، شکاف بین هویت مشروعیت و مقاومت را کم میکند و سعی میکند به ترمیم شکافها بپردازد. متن جامعه بیشتر به دنبال هویت برنامهدار است. معمولا رسانههای اجتماعی، وبلاگها، شبکههای محلی تلویزیونها و نظایر اینها رسانههایی هستند که بیشتر به هویتهای برنامهدار کمک میکنند.
نقش رسانه در کاهش آسیب اجتماعی
در شرایط عادی میتوان از طریق همین هویتها رسانههای رسمی و غیررسمی را شناخت. ولی مساله اصلی این است که تحث تاثیر همان پایین آمدن سرمایههای اجتماعی، فرهنگی و نمادین جامعه دچار یک نوع عدم موازنههایی میشود که در اینجا کارکرد هر کدام از این رسانهها به هم میخورد. در شرایط عادی هویت مشروعیتبخش که توسط رسانههای دولتی ترویج میشود دچار ناکارآمدی میشود و در برابر آن مقاومت شکل میگیرند. رسانههایی که در هویت مقاومت شکل میگیرد معمولا رسانههای انتقادی میشوند که به حاشیه راندهشدهها را به متن میآورند. طبیعتا در اینجا نقش رسانههای میانجی یا برنامهدار کمتر میشود جامعه گرفتار به دو گروه از رسانههای مقاومت و رسمی میشود. اگر بخواهیم، بگوییم چطور میتوانیم نقش رسانهها را برای کاهش آسیبهای اجتماعی تعریف کنیم، باید بگوییم به میزانی که بتوانیم ارتباطات افقی را به عمودی، نفوذ اجتماعی رسانهها را افزایش دهیم و به هویتهای برنامهدار پیوند دهیم، در اینجا هرم اصلی رسانهها تغییر پیدا میکند و شکل موزون و متناسبی را پیدا میکنند. نقش رسانهها امروز در جامعه زیاد شده است و میتوان گفت از نهادهای مدنی قدرت بیشتری دارد و اگر هویت برنامهدار در جامعه تقویت شود، خود جامعه تقویت میشود و میتوانیم به یک شکل موزونی از رسانهها برسیم.
روزنامه اعتماد ملی
|