تاچر روابط عمومی را درک می کرد
شارا، زهرا بابازادگان- دلایلی چند برای محبّت من به بارونس تاپچر وجود دارد. در اوایل زندگی من، او نقطۀ تمرکز اصلی من در کلاسهای علوم سیاسی در سطح A (A-Level) بود و آنقدر به من الهام میبخشید که دفتر خاطراتش را میخریدم (صادقانه بگویم که در مدرسه شاگرد چندان ممتاز و علاقمندی نبودم).
در مسیر شغلی، برای چند شرکت کار میکردم که اتّحادیههای صنفی واقعاً آنها را در ورطۀ نابودی قرار داد و در مجادلات خشن و رو در رو (و در بعضی موارد جنگ و جدل) که با کمال تأسّف شاهدش بودم، همیشه کلام و سیاست او که در کتابهایش درج است، از ذهنم میگذشت.
از سیاست که بگذریم، او رهبری بزرگ و سنّتشکن بود. یکی از بزرگترین خصیصه های او تواناییاش برای تشخیص فرصتهای عالی روابط عمومی و بهره بردن از آن بود. پنج مورد را که از نظر من در رأس قرار دارد ذکر میکنم.
جزایر فالکلند
وقتی آرژانتین در سال 1982 به جزایر فالکلند حمله کرد، بسیاری از رهبران جهان شک داشتند که انگلیس منابع یا تحمّل حملهای جهت عقب راندن آنها را داشته باشد. تاچر هیچکدام را نداشت. غلبه در فالکلند پیروزی بزرگی برای انگلیس و تاچر بود، بخصوص بدان جهت که کشور را متّحد ساخت و او به عنوان شخصیتی در خطّ مقدّم نبرد برای حفظ حقوق مردم انگلیس در عرصۀ جهانی مشاهده شد.
خصوصی سازی
ارتباطات راه دور، گاز، برق، خطوط هوایی و زغال سنگ: تاچر بر خصوصیسازی تمام اینها نظارت کرد. از با عزم جزم به برنامههایش پایبند بود و در طیّ یک سال اعتصاب جنگید و راه خود را گشود تا در طریقی که در پیش گرفته بود استقامت نماید و به اهدافش نائل گردد.
در دنیای دائمالتّغییر امروز که اشتباهات و حرکتهای معکوس در خطّ مشی صورت میگیرد، نتایج کارهای تاچر به خودی خود گویا است و نقشههای خصوصیسازی او شاهدی است صادق و گواهی است موافق بر این مدّعا.
کیف او
او کیفش را مانند اسلحه در دست میگرفت و، در مقابل بسیاری از رهبران جهان، واقعاً اسلحه بود. بسیاری این داستان را بازگو کردهاند که چگونه برای بیرون راندن دیگر رهبران جهانی از سر راه خویش از آن استفاده میکرد تا بتواند در موقع برداشتن عکس در جلو قرار گیرد.
ما به این باور سوق داده میشویم که درون کیفش یادداشتها و ارقامی دربارۀ کلّیه سؤالاتی که محتمل بود از او پرسیده شود، وجود داشت. این به احتمال قوی همان جایی است که شرکتها ایدۀ اسناد الف تا یا برای هر سؤال بالقوّۀ منفی که ممکن بود برایشان مطرح شود ابداع کردند.
خُردگفتار – "بانویی که بازگشت را نمیشناخت"
هجده ماه اوّل صدارتش، کشور در حال مبارزه برای خروج از مشکلات اقتصادی بود؛ تقلیل هزینهها که او به اجرا گذاشت ضربۀ سختی به مردم بود و آغاز نبردها اتّحادیههای صنفی قرار نبود برنامهریزی شود.
تاچر میدانست که اعتبار او در این نقطۀ نزولی کلید حلّ مشکلات بود و برای حفظ آن مجبور بود در مسیری که در پیش گرفته بود باقی بماند. عبارت "بانوی در حال چرخش" لحظۀ سنّتشکنانۀ دیگری بود؛ نشان دهندۀ تمایل او به این که در مسیر قبلی باقی بماند تا اطمینان حاصل کند کاری را که شروع کرده به اتمام خواهد رساید.
اطّلاع او بر نقاط ضعف خویش
تاچر راه را برای نوع جدیدی از سیاست در انگلستان هموار کرد. شکّی نیست که اگر می دانست که آن راه اکنون به کجا منتهی شده است سخت هراسان میشد، امّا سوابق ثبت شده نشان خواهد داد که او اوّلین سیاستمداری در انگلستان بود که از مشاوران روابط عمومی توصیههایی دربارۀ سبک کار و بیان مطلب پذیرفت.
نگذارید این مطلب ما را به سوی این تفکّر منحرف و گمراه سازد که او عروسک خیمه شب بازی بود؛ ابداً – تمامی ایدهها از خود او بود. امّا، نحوۀ انتقال و بیان آن را دستگاه روابط عمومی به دقّت تعیین میکرد تا اطمینان حاصل شود که او در بهترین موضع ممکن قرار گیرد.
همانطور که طرفداران بسیار داشت کثیری از افراد نیز از او بیزار بودند، امّا کسی نمیتواند انکار کند که انگلستان به علّت وجود او به مکان بهتری تبدیل شد و او بود که نشانۀ روابط عمومی را برای سیاستمداران امروز از خود به جای گذاشت.
منبع مرجع: شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران(شارا)
http://www.thedrum.com/opinion/2013/04/08/margaret-thatcher-was-pr-dream
|